استدلال كرده اند ؛
به جهت اين كه ظهور تنزيل در جميع آثار واوصاف است خصوصاً به قرينه استثنا ؛ زيرا
كه آن دليل عموم است واگر مسلّم وقبول كرده شود ـ يعنى تنزيل در جميع آثار نباشد ـ
پس بر آثار شايعه دلالت مى كند وخلافت هم از آثار شايعه است ، حتى موسى وى را گفت
: (اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي)
(جانشين بكن مرا در ميان قومم) ، اينها همه واضح است.
ودر تعبير با عبارت : «إِلَّا أَنَّهُ لَا
نَبِيَّ بَعْدِي» نوعى برودت وحزازت
است نسبت به سابقش آن جا كه گفت : «وَأَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ
مُوسى» پس آن از قبيل حكايت با عين عبارت است
در استثنا ، وهر طور بوده باشد پس هر چه بوده باشد هارون را از مراتب ومقامات نسبت
به موسى ، پس همان مر امير المؤمنين عليهالسلام
راست نسبت به پيغمبر ، پس چنان كه او (هارون) شريك موسى بود در بودنش خانه اش مسجد
وبيتوته در آن ، پس همچنين على عليهالسلام
شريك رسول خدا بود در آن ، وهمچنين در بستن درها ـ همه آنها ـ مگر درِ على عليهالسلام را ، پس شريك شد با
نبى در آن.
وما اكتفا مى كنيم در اين باب به ذكر
خبرى كه روايت كرده آن را در بحار از امالى وعيون در ضمن آنچه بيان فرموده آن را
حضرت رضا عليهالسلام
از فضايل عترت طاهره فرموده : پس امام چهارم پس خارج كردن اوست مردم را از مسجدش
سواى عترتش را ، حتى تكلم نمودند مردم در اين خصوص وتكلم نمود عباس پس عرض كرد : يا
رسول الله! على را رها نموده وگذاشتى ، وما را خارج كرده وبيرون انداختى؟! پس حضرت
(در جوابش) فرمود : من او را ترك نكرده وشما را بيرون نراندم ولكن خدا تركش نموده وشما
را بيرون كرد ، ودر اين است تبيان قول وى على را : تو از من در منزلت هارونى از
موسى.
علما (كه مخاطب حضرت بودند) عرض كردند :
در كجاست اين از قرآن؟ حضرت أبو الحسن عليهالسلام
فرمود : ايجاد بكنم شما را در اين باره قرآنى كه بخوانم بر شما؟ عرض كردند : بيار
، فرمود : قول خداى عز وجلّ : (وَأَوْحَيْنَا
إِلَىٰ مُوسَىٰ وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّآ لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ
بُيُوتًا وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً)
ووحى فرستاديم سوى موسى وبرادرش اين را كه : «جاى بگيريد براى قومتان در مصر خانه
هاى چندى وخانه هايتان را قبله قرار دهيد» ، پس در اين آيه است منزلت هارون از
موسى ، ودر همان (آيه) است نيز منزلت على عليهالسلام
از رسول
__________________