وبعد : هر آينه به تحقيق خواهش نمود از من بعضى از كسانى كه نمىگنجد مرا ردّ او از سادات محصّلين ـ موفّقش نمايد خدا با ساير مُشتغلين ـ اين كه شرح كنم دعاى ندبه را تا ادا نمايم به آن حقّ انس را به انضمام حق صحبت ، پس قبول كردم خواهش او را با پاكيزگى نفس وخوشى رغبت بدون آميزش غرض دنيوى ونه شك وريبت ، جز اين كه نيّت كردم در قلب از كشف غم وكربت با صدق توبه وحسن رجوع واوبت ، ومىخواهم از خدا قبول اين خدمت را بعد از توفيق به انجام اين نعمت ، واوست اميد گرفته شده نزد هر دشوارى وتنگى وزحمت. والتماس مىكنم از ناظرين ، پيش آمدن وتلقى را با حسن قبول واين كه مسامحه كنند به صفح وعفو اگر آگاه شوند بر خطا در گفته شده ومقول ؛ زيرا كه اعتصام ومحفوظ بودن از سهو وخطا مخصوص است به ذات اقدس خدا وآيات او ، وعرصه امكان ، محض نقص وفقر است با شقوقات آن.
وناميدم اين مختصره را «وسيلة القربة في شرح دعاء الندبة» (وسيله نزديكى به حضرت بارى در شرح دعاى ندبه وزارى) ، وقرار دادم آن را عبارت از مقدمه وخاتمهاى كه به هشت فصل محيطند.
امّا مقدمه
پس بدان اين كه معصومين ـ سلام خدا بر ايشان باد ـ براى بودن آنان كاملترين مخلوقات در دورههايشان وواسطهها مرفيوضات را كه مىرسد به ايشان (مخلوقات) ؛ بنا بر آن كه مستفاد مىشود از اخبار كثيره از اين كه اگر نبودندشان هر آينه فرو مىبرد ما را زمين وهر آينه فرو مىرفت نهرها ، وبه تحقيق اشاره شده به اين اجمالاً در بعضى فقرات «دعاى عديله» آن جا كه فرمود : «وبوجوده ثبتت الارض والسماء ، وبيمنه رزق الورى ، (وبه وجود حجت عليهالسلام ثابت شده زمين وآسمان وبه يمن آن روزى داده شده مردم) ، پس ناچار است از اين كه بشود هر يكى از آنان تمام كنندهتر وداراتر كمالات را آن چنانى كه از آنهاست فصاحت وبلاغت بحيثيّتى كه سبب اعجاز در كلام بارى تعالى گرديد ـ بنا بر آنچه مشهور است ـ از وجههاى اعجاز قرآن ، وچون مقتضاى بلاغت بود حرف زدن براى هر واحد بر قد فهم ومعرفتش چنان كه گفتهاند : «كلموا الناس على قدر عقولهم» (١) (حرف زنيد با
__________________
١. مانند اين روايت است آنچه در الكافي (ج ١ ، ص ٢٣ ، ح ١٥ وج ٨ ، ص ٢٦٨ ، ح ٣٩٤) والمحاسن (ج ١ ، ص ١٩٥) والأمالي للصدوق (ص ٥٠٤ ، ح ٦٩٣) ومشكاة الأنوار (ص ٤٣٩) وديگر كتب روايت شده است.