محمد بزوفرى واو گفته است ... ـ تا آخر حديث ـ.
نگارنده گويد : كفعمى نيز همين نماز را بدون سند نقل نموده است.
همين نماز را در ص ١٨٤ از مكارم الأخلاق به اين عبارت :
صلاة الكفاية : عن أبي عبد الله الحسين بن محمد البزوفري مرفوعاً قال : من كانت له حاجة إلى الله تعالى ... الخ.
در ص ١٢٣ از مكارم الأخلاق چاپ مصر كه در سنه ١٣١١ در مطبعه ازهريه مصريه چاپ شده ، سند را سرقت كرده وگفته : من كانت له حاجة ... الخ بعد از عنوان صلاة الكفاية.
راجع به امام زمان عليهالسلام در موقع تشبيه روى او به آفتاب قابل نقل است واشعار را در ص ٤٠٢ فرج بعد الشدة (١) در مقصدى غير از اين نقل كرده است :
اى كرده چو خورشيد رخت جلوه گرى |
|
شايد كه به چشم لطف بر ما نگرى |
چون شام سيه گليم باشم من اگر |
|
چون صبح كنم راز تو را پرده درى |
در جُنگى كه تاريخ آخرين صفحه آن ونام ونشان مؤلف ومدوّن آن به قرار ذيل است گفته :
قد تمّ كتبه في شهر رجب المرجب من سنة ألف ومئة وثلاثين بقزوين على يد أقل الخليقة خليل بن محمد زمان القزويني (٢) عفي عنهما بالنبيّ والوصي عليهما وأولادهما السلام.
[معراج در كلام حسام الدين لاهيجى]
در هر صورت عبارت اين است : من رسالة التوضيحات لحسام الدين اللاهيجى : معراج حقّ است ، جمهور بر آن اند كه به جسد بود ، طايفه اى بر آن اند كه به روح بود. واضح آن است كه حضرت را دو نوبت عروج شده ؛ يكى به روح پيش از بعثت ، وديگرى به جسد بعد از بعثت ، وعروج اوليا به روح است نه به جسد.
وعلّامه در شرح حكمت اشراق اين مرتبه را به افلاطون نسبت داده كه در خلوت ، او را روى نموده ودر مقام ديگر از فيثاغورس نقل مى كند كه او را عروج واقع شده والحان موسيقيّه را از اصطكاكات افلاك وحركت وضعيّه كواكب استنباط نموده.
وصاحب اشراقات در تلويحات بعد از آن كه اين معنى را از افلاطون نقل نموده ، از معلم او حكايت مى كند وبعد از آن مى فرمايد كه :
__________________
١. «خرج به برداشته» اسم كتاب است. (منه).
٢. شايد ملّا خليل شارح كافى باشد. (منه).