[تنبيه در ذكر كنيه بزوفرى]
از جمله امور عجيبه اين كه در غيبت طوسى (١) در ده مورد نام محمد بزوفرى برده شده ودر همه اين ده مورد محمد را به كنيه ونام ذكر كرده اند بى آن كه از رجال ديگر اين اسناد ، كنيه ذكر كنند ، بلى در يكى از آن احاديث ، احمد بن ادريس را نيز با كنيه ذكر كرده وبس ، پس در نُه خبر ذكر كنيه از ميان جماعت به او اختصاص دارد ودر يكى نيز يك نفر از ميان جماعت سند شريك دارد ، واين كاشف از غايت جلالت اوست در نزد شيخ يا ابن الغضائري.
وبر هر يكى از دو فرض ، مطلوب تمام مى شود.
ونيز در خاتمه تهذيب (٢) واستبصار (٣) در چهار مورد نام او را برده ، در سه مورد با كنيه ودر يك مورد بدون كنيه ليكن در همين موردِ بى كنيه بودن ، حسن بن حمزه كه غالباً او را بدون ترضّى وترحّم وذكر شريف صالح نام برده اند با او شريك است.
همچنين در سند دعا ابن أبي قره او را با ترضّى وكنيه ذكر كرده ، وهمچنين در امالى با ترحّم وكنيه.
بلى در نسخه كنوز وهمچنين نصوص به غير از مورد اول در هفت مورد از نصوص بدون كنيه.
وگمان مى كنم در آن جا نظر به وضوح جلالتش مانند ساير اجلّا در وهله اُولى تجليل كرده ، ودر باقى موارد به آن محوّل داشته ، چنان كه تلخيص نامبرده نيز ـ يعنى تعبير به محمد بن الحسين البزوفري ـ در بقيه شش مورد به اين مدعا شاهد است ، پس چنان كه محدث نورى در ترجمه حكم بن مسكين از مستدرك (٤) ـ چنان كه نقل خواهيم كرد ـ گفته ـ اين معنى از نهايت جلالت او در نزد علماء كشف مى كند.
__________________
١. الغيبة للطوسى ، ص ١٤٣ ح ١٠٨ ، ص ١٦٠ ح ١١٨ ، ص ١٧٧ ح ١٣٤ ، ص ١٨٥ ح ١٤٤ ، ص ١٩٦ ح ١٦١ ، ص ٣٣٢ ح ٢٧٤ ، ص ٣٣٥ ح ٢٨١ ، ص ٣٤٦ ح ٢٩٦ ، ص ٤٢٥ ح ٤١١ ، ص ٤٣٣ ح ٤٢٣.
٢. تهذيب الأحكام ، ج ١٠ ، ص ٣٥ و ٧٢.
٣. الاستبصار ، ج ٤ ، ص ٣١٢.
٤. خاتمة المستدرك ، ج ٤ ، ص ١٧٤ بدين عبارت : أما الحكم بن مسكين فلم يوثقوه ، ويمكن استفادة وثاقته من اُموره ....