العطار واقع است. واحمد را به مدح وذم نام نبرده اند ، پس تصحيح اين طريق داير است بر اين كه يكى از محمد واحمد را لااقل بايد ثقه بدانيم. پس دوران امر بين اين دو حال است چنان كه در موارد ديگر كه با أبو محمد علوى شريك در سند است. واگر جلالت علوى بسيار معروف نمى بود مى گفتم كه تصحيح طرقى كه هر دو در آن واقع اند تصريح به تصحيح بزوفرى است ؛ زيرا علوى بنابر تصريح خودشان توثيق نشده ، پس تصحيح به جهت بزوفرى خواهد بود ، ليكن انصاف اين است كه عظمت علوى آبى از اين است ولذا در موارد اشتراك بر او مقدم شده است وذكر ، والله اعلم.
[حديث هدية الزائرين]
در ص ٤٢٩ از هدية الزائرين بعد از بيان موعظتى نسبت به عيد فطر گفته :
ونيز سزاوار است كه محزون باشى در اين روز به جهت غيبت امام زمان عليهالسلام وممنوع بودن آن حضرت از تصرّف در امور رعيّت خود وفوت شدن نماز عيد به آن حضرت ، به علاوه آن كه حزن تو باعث تأسّى بر حزن اهل بيت عصمت وطهارت است سلام الله عليهم ؛ زيرا كه اندوه آن بزرگواران در اين روز ، تازه وتجديد مى شود ؛ چنانچه از حضرت امام محمد باقر عليهالسلام منقول است كه به عبد الله بن دينار فرمود كه :
اى عبد الله! نمى شود عيدى از برى مسلمين مثل عيد قربان وعيد فطر مگر آن كه تازه مى شود اندوه وغصّه از براى آل محمد عليهمالسلام در آن روز.
عبد الله گفت : به چه جهت؟
فرمود : به جهت آن كه مى بينند حقّ خود را در دست غير خودشان (١).
ومعلوم است كه حزن واندوه آنها نه از جهت حبّ جاه ورياست است ، بلكه از جهت شفقت ومحبّت بر امّت ورعيّت است كه آنها را در حيرت وضلالت مى بينند وممكن نيست ايشان را هدايت آنها.
سيّد جليل ابن طاووس قدسسره در كتاب شريف اقبال (٢) بعد از ذكر وداعات ماه مبارك رمضان كه در باب سى وچهارم وارد كرده گفته :
__________________
١. كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ٢ ، ص ١٧٤ ـ ١٧٥ ، ح ٢٠٥٨ وغير آن كه قبلاً نقل شد.
٢. اقبال الاعمال ، ج ١ ، ص ٤٤٢ ، نيز بنگريد به : بحار الأنوار ، ج ٩٥ ، ص ١٨٥.