كه بر طرف كند از شما شرك وگناه وشكّ وهر بدى را اى اهل بيت پيغمبر! وپاك گرداند شما را پاك گردانيدنى) ، پس جمع فرمود حضرت رسول الله مرا با فاطمه ودو پسرم حسن وحسين عليهماالسلام وانداخت او بر روى ما كساء (عبا مانند چيزى) را وفرمود : «اللّهُمَّ إنَّ هؤلاء أهل بيتي ولحمتي ؛ يؤلمني ما يؤلمهم ، ويحرجني ما يحرجهم ، فأذهب عنهم الرجس ، وطهِّرْهم تطهيراً» خدايا! به درستى كه اينان اهل بيت من اند وگوشت من اند (به منزله گوشت بدنم هستن) ، به درد مى أورد مرا آنچه اينان را به درد مى آورد وبه حرج وزحمت مى افكند مرا آنچه اينان را به حرج وزحمت مى افكند ، يا مجروح مى سازد مرا آنچه مجروح مى سازد اينان را ، پس ببر وكنار كن از اينان رجس را وپاك گردان اينان را پاك گردانيدنى. پس ام السلمه گفت : «وأنا يا رسول الله» من هم از ايشانم؟ آن حضرت فرمود كه : تو ـ يا به درستى كه تو ـ بر خير هستى ، [ولى] اين است وجز اين نيست كه اين آيه نازل است در شأن من وبرادرم ودخترم ودو پسرم ودر نه نفر از اولاد پسر من حسين ، مخصوص به ماست وبس ، ونيست با ما احدى غير از ما. پس گفتند بالتمام وهمگى : شهادت مى دهيم به اين كه ام السلمه حديث كرد ما را به اين حديث ، بعد پرسيديم ، از حضرت رسول خدا پس حضرت فرمود ما را چنان كه حديث كرد ما را ام سلمه ـ رضى الله عنها ـ ، به نهايت رسيد خبر (١).
واز واضح وبديهى است اين كه تزويج ام السلمه وتولد حسنين در مدينه بود بعد از چند سال از هجرت ، پس مناسب نشود عطف به واو وبر جمله «بوّأته» كه واقع در مكه است به واو وظاهر شونده در جمعيت. پس اگر بگويى : چگونه مى گويى اين آيه در حق آن بزرگواران است با اين كه صدر آيه در حق ازواج نبى است آن جا كه فرمود : (يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ) (٢)؟
در جوابت مى گويم : اما نسبت به آن مطلب كه با آيه استشهاد نموديم پس فرق نيست ميان توجه خطاب به اهل بيت يا به زنان پيغمبر ؛ چه به درستى كه مقصود مدنى بودن همين آيه است مانند خود سوره احواب وآن ثابت است بر هو دو تقدير ؛ زيرا كه زنان پيغمبر بر هيئت اجتماع جز اين نيست كه در مدينه بود ، اما در مكه پس زوجه او در مكه
__________________
١. إكمال الدين ، ص ٢٧٨ ؛ الغيبة ، نعمانى ، ص ٧٢ ؛ الاحتجاج ، ج ١ ، ص ٢١٥ ؛ بحار الأنوار ، ج ٣١ ، ص ٤١٣.
٢. سوره احزاب ، آيه ٣٢.