كتاب سابق خود (١).
اينها همه را مى بينى با اين كه ممكن است از روح ، جسم اراده شود به طورى از تأويل ، يا به جهت لطافت آن حتى اين كه وى را سايه نبود بنا به آنچه همان از خصايص بدن شريف اوست ، پس استعاره كرده شده او را روح ، يا براى بودنش در منزله روح عالم امكان چنانچه امام قلب عالم است ، يا به غير اينها از تأويلات وهر چندى كه بعضى از آنها بارد شود ، به تحقيق پناهنده گردانيد ما را به آن ضيق خناق وسخت گلو گير شدن براى فرار وگريختن از مخالفت آنچه اتفاق نموده اند به آن فرقه ناجيه اماميه ، بلكه در هدية الزائرين ادّعا كرد جسمانى بودن معراج را از ضروريات دين ، ودر آنچه ذكر كرديم آن را ، كفايت هست براى كسى كه تدبّر نمايد يا گوش بدهد وحال آن كه او حاضر [به] شنيدن است ، وكسى كه قرار ندهد خدا برايش نورى پس نيست ونباشد مر او را هيچ نور.
واكنون بر مى گرديم به بيان باقى فقرات :
قول او در دعا : «وقلت : (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا).
شارع مى گويد : هر چند كه قرب ونزديكى اقتضا مى كند عطف اين جمله را بر جمله «بوّأته» ، اما آن صحيح نيست ؛ براى آن كه معطوف عليه در مكّه است چنانچه اشعار مى كند به آن ما بعد همان «وجعلت له ولهم ..» وآيه تطهير در مدينه نازل شده ؛ به جهت اتفاق مفسّرين بر اين كه نازل شده ؛ همين آيه در بيان شأن محمد وعلى وفاطمه وحسن وحسين عليهمالسلام ، حتى آن كه امير المؤمنين عليهالسلام احتجاج فرموده به آن در موارد عديده ومواضع متعدده در ميان جمعى از مهاجرين وانصار ، پس منكر نشد بر او احدى از ايشان ونفرى از آنان.
از احتجاجات آن چند موضع است آنچه در اكمال الدين مروى است كه امير المؤمنين عليهالسلام فرمود در ميان جمعى از مهاجرين وانصار در مسجد در زمان خلافت عثمان : اى مردم! آيا مى دانيد آن كه خداى عز وجل ، نازل فرمود در كتاب خود : (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا) (٢) ـ يعنى ـ اراده نكرده است خدا مگر آن
__________________
١. هدية الزائرين (سنگى) ، ص ٥٠٧ ؛ المزار ابن مشهدى ، ص ٥٧٥ ؛ مصباح الزائر ، ص ٤٤٧.
٢. سوره احزاب ، آيه ٣٣.