منقول اليها كه بحار ووسائل ومستدرك باشد به اين معنى تصريحى واشارتى نشده است ، واگر علت اعتراض از آن اختصار مى بود مى بايستى لا اقل به طور رمز به آن اشارت نمايند از قبيل «ره» چنان كه مرسوم است ، واين معنى موجب شگفت از اين اعاظم فرقه است.
واز همه پر شگفت تر حال محدث نورى قدسسره است ؛ زيرا آن جناب در جلد سوم مستدرك چاپى كه مشايخ مفيد قدسسره را شمرده در ص ٥٢١ گفته :
|
(مب) أبو جعفر محمد بن الحسين البزوفري كما في آمالي أبي علي مكرراً عن والده : عن المفيد ، عنه ، مع الترحم عليه ، وهو ابن أبي عبد الله البزوفري (١). |
ووجه كثرت استعجاب آن كه در كتاب امالى در غير از اين دو مورد از محمد بزوفرى نامى برده نشده است تا ترحم در آن جاى ثالث به عمل آيد ويكى از اين دو ممورد را كه روايت اول باشد كه بنا به تصريح خود آن محروم بايستى مترحماً نام ببرد كه تا مصداق تكرار وجود بگيرد بدون ترحم نام برده است.
وآنچه در اين باب به نظر نگارنده مى رسد آن است كه مرحوم محدث نورى در موقع تأليف مستدرك در موارد روشن براى سرعت در كار وسهولت در عمل به اصل نسخه مراجعه نمى نموده وبه نقل از بحار قناعت مى كرده است ؛ چنان كه اين امر از ملاحظه امثال اين حديث به نظر مى آيد ، ودر اين جا هم مطابق همين سيره مراجعه به بحار كرده است وروايت را نقل نموده است ويا در ضمن به اصل نسخه هم مراجعه فرموده ودر كيفيت نقل پس از تبديل رمز «ما» به تصريح از «ابن الشيخ في أماليه عن أبيه» كه تمام روايات أمالي ابن الشيخ در اين معنى مشترك است در بقيه قسمت از مرحوم مجلسى تبعيت نموده است.
ومخصوصاً اگر سيره صاحب وسائل هم چنان كه از ملاحظه سند روايت ديگر وساير روايات كه بنايش بر اختصار وحذف امثال اين گونه مطالب است يعنى ترضى وترحم وبلكه تصليت وتسليم ويا تبديل آنها به رموز مختصرتر است ؛ زيرا در مثل وسائل وبحار اين حذف وتبديل سبب سهولت كار وسرعت در عمل مى شود ؛ به دليل اين كه در هر صفحه بايد در چند مورد اسم كتابى را ببرد ، ليكن اگر عوض آنها اكتفا به رمز مختصرترى
__________________
١. خاتمة المستدرك ، ج ٣ ، ص ٢٤٤.