|
آن ندارند ؛ زيرا كه در آن اخبار متعارضه ومتخالفه ومتشابهه ومعتبره وغير معتبره بسيار يافت مى شود ، وغير عالم ماهر كسى نتواند از عهده علاج آنها برايد وتكليف فعلى مكلفين را معين نمايد. وبه همين قسم هم كتاب در زيارات تأليف شده كه غرض صاحبش جمع كردن آنچه است كه از معصومين عليهمالسلام به او رسيده. دوم آن كه : غرض ، دستور العمل دادن به مكلفين است كه چون خواهند به زيارت بيت الله بروند چگونه بروند وچه بگويند؟ ودر اين قسم ، رسم اين بود كه بعد از تنقيح اخبار واسقاط مكرّرات ، تمام متون اخبار معتبره را در رشته در آورده وچنان تأيف نمايد كه ناظر در توهم افتد كه از خود سخن گويد ؛ زيرا كه در اول كلام گويد : «چون اراده حج كنى مثلاً چنين كن وچون به ميقات رسى محرم شو» تا آخر اعمال حج ، وكردنى ونكردنى وگفتنى ونگفتنى. واين قسم كتاب را «مناسك حج» گويند ، وبه همين رقم در زيارات نيز تأليف كنند وآن مناسك زيارات است ، ودر آن جا دستور العمل به زائر دهند بى ذكر اخبار فضايل يا بسيار كم ، وگويند : «چون اراده زيارت حضرت امير المؤمنين عليهالسلام مثلاً كردى چنين كن ، وچون به فلان موضع رسيدى چنين بگو» تا آخر عمل. وهمچنين در ساير زيارات ، واين كتاب في الحقيقة مهذب وخلاصه آن كتاب است بى افزودن چيزى. وچنان كه در مناسك حج توهم نمى ورد كه آنچه ذكر كنند از ادعيه در مواضع مخصوصه مثلِ بعد از نماز احرام ودر حالات طواف ودر صفا ودر سعى ومروه ومنا وعرفات ومشعر وغيرها كلمه اى از آن از صاحب كتاب باشد ، در مناسك زيارت نيز نبايد چنين توهم كرد واحتمال داد كه مثل شيخ مفيد رحمهالله وامثال او از رؤساى مذهب در قديم از خود زيارتى انشاء كنند وترتيبى دهند وبا زيارات مأثوره بى امتياز ذكر نمايند وبه خلق گويند : «چنين زيارت كنيد» ، وفي الحقيقه به ملاحظه آن زيارات وارده دكانى در مقابل قوانين احمديّه باز كرده باشند ، حاشا از اين نسبت به آن جماعت! با علوّ مقام واطلاع تام ووجود اسباب وحاجت نداشتن به تأليف زيارت با وجود آن همه زيارات وارده. |