جهت بلقيس ملكه سبا با ايشان مشورت نمود وطلب رأى صواب از آنان كرد گفت : (يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ) (١) آيه.
شتّى : جمع شتيت ـ مانند مرضى كه جمع مريض است ـ يعنى : متفرقه وپراكنده.
تُنجز : از انجاز يعنى وفا وقضا براى آنچه وعده كرده شده.
عدات : جمع عدة ، اصل آن وعد ، پس تاء از واو عوض آورده شد ، مانند لفظ هبة وسمة كه وهب ووسم بوده.
اعراب :
جمله «والملأ أمامه» [الملأ] مبتدا ، وأمامه ظرف مستقرّ متعلق به عامل مقدّر خبر آن است ، واين جمله حاليّه است يعنى : پيغمبر صلىاللهعليهوآله فرمود همين كلام را وحال آن كه جمع بسيارى از اشراف وبزرگان در پيشش بودند ، آن قدر كه هفتاد هزار را نزديك مى شد.
«إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي» استثنا مفرَّغ است وتقدير كلام چنين [است] كه على از من به منزله هارون است از موسى در جميع حيثيات يا اشهر آنها ، مگر در نبوت ، براى نبودن نبوّت پس از من ، پس آن از قبيل اقامه سبب به مقام مسبب است ، ومستثنى منه محذوف است ، پس بنا به اوّل دلالت مى كند بر عموم منزلت ، وبنا به دوم در اوصاف شايعه وبه زودى توضيح همين كلام مى آيد.
قولش : «مُبْيَضّةً وُجُوهُهُمْ» با نصب مبيضة بر اين كه حال باشد از فاعل ظرف وهمان ظرف «على منابر» است ، يا از ضمير متعلّق آن كه محذوف وراجع به شيعه است.
[قولش] : «حَوْلي» يا حال است نيز به اعتبار معناى احاطه ، يا خبر بعد از خبر است براى لفظ «شيعتك».
معنى :
قولش : «فقال والملأ أمامه : من كنت مولاه» اشاره به آن است كه فرمود آن روز غدير در محلّ حضور هفتاد هزار از وجوه واشراف از اهل مدينه واطراف بعد از تمهيد مقدمه وتقديم عبارتى كه براى بيان مراد مانند قرينه است ، پس فرمود : «ألست أولى بكم من أنفسكم» آيا من اولى نيستم به شما از نفس هاى شما؟ عرض كردند : بلى ، پس فرمود :
__________________
١. سوره نمل ، آيه ٢٩.