در ص ٧٦٧ از دوم اقيانوس گفته :
|
الرّصيف : رصافه دن وصفدر متين ومحكم نسنه يه دينور ، يقال : «عمل رصيف». أي بيّن الرّصافة محكم وبركمسيه عملده معارض اولان ، يعنى أنك ايشلديگى كبى ايشلر اولان آدمه اطلاق اولنور رصفه معنا سند ندر ، يقال : «هو رصيفه» أي يعارضه في عمله ، وبرنسنه ايله يا خود بركمسه ايله دائماً الفت ايدن آدمه دينور كه قالدرم طالشى كبى اكا متّصلدر ، يقال : «هو رصيفه» أي يألغه ولا يفارقه. |
نگارنده گويد : از ملاحظه اين بيانات معلوم شد كه در فهم عبارت ابن عباد ، اهل لغت دو دسته شده اند : يك دسته مفهوم هر سه جمله فعليه را يك معنى دانسته وبه قول خودمان حاصل معنى اين است كه : فلان كس آينه تمام نماى اوست در رفتارش وكارش (به عبارت ساده امروزى يعنى كوپيه او).
ودسته ديگر دو معنى از عبارت مذكور فهميده اند.
آنچه به نظر بعد از تأمل وتحقيق مى رسد : حق با دسته اول است يعنى مراد از اين عبارت القاى يك معنى است كه حاصلش اين است : الحريف الموافق والأليف الغير المفارق ، يعنى هم پيشه هم رفتار ودوست مفارقت برمدار.
واستاد محترم آقاى قزوينى به قرينه سياق ، معنى محكم واستوار را مناسب تر وزيبنده تر مى ديد. بعد از آن كه گمان تصحيف بنده را تقويت وتصديق وعدم توافق بيان مجلسى را با ببيانات اهل لغت تصديق فرمودند وصحت هر دو معنى را به لفظ مزبور مناسب ديدند فرمودند كه : «معنى محكم واستوار به قرينه «أثيل» به نظر من مناسب تر مى آيد». پس در هر صورت روشن شد ـ الحمد لله ـ كه كلمه مصحّف است ومعنى همان است كه بيان شد ، مع ذلك نمى شود قطع به صحت اين ظنّ پيدا كرد.
بنابراين سزاوار است كه داعى ، كلمه را به هر دو وجه قرائت كنه ، و (لَعَلَّ اللَّـهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِكَ أَمْرًا).
|
بعضى از فضلاى سادات (أقاى شبسترى) در معنى «نصيف شرف لا يساوى» مى گفت : مقصود از نصيف نصف است و «لا يساوى» وصف آن است يعنى «نصف غير معادل شرف» يعنى اگر شرف را دو قسمت كنند او قسيمى ونصف ديگر |