يعنى اين دو انتفاع با همديگر طرف نسبت نيستند ، چه نسبت ، خاك را با عالم پاك؟! ودر صورتى كه بر فقدان آن مفقود از پدر يا برادر يا پسر اظهار درد وغم نمايند ، بايد ؛ به جهت فقدان وجود شريف آن حضرت به طريق اولى بيشتر از امثال آن درد وغم به مقام ظهور بيارند ؛ به جهت كثرت انتفاع با اين وجود ، وقلّت انتفاع با وجود آنها در موقع مقايسه ، وحال آن كه قابل قياس نيستند.
در «باب استحباب استشعار الحزف في العيدين لاغتصاب آل محمد حقّهم» از كتاب وسائل (١) ، از كتب اربعه (٢) وعلل الشرائع (٣) با اسانيد معتبره نقل كرده (٤) كه حضرت باقر عليهالسلام به عبد الله بن دينار فرمود :
اى عبد الله! هيچ روز عيدى براى مسلمانان روى نمى آورد ـ خواه عيد فطر وخواهد عيد قربان ـ مگر آن كه خدا براى آل محمد غم هاى آنها را در آن عيد تازه مى گرداند.
عرض كردم : چرا؟
فرمود : براى اين كه حقّ خود را دست ديگران مى بينند.
در مستدركِ همين باب از مستدرك الوسائل (٥) كه منطبق با ص ٤٣٢ از جلد اول كتاب مذكور مى شود گفته :
|
شيخ أبو عمرو كشى در رجال خود از احمد بن ابراهيم قزوينى از بعضى از اصحاب ما روايت كرده كه : معلّى بن خنيس رحمهالله هر وقت كه روز عيد مى شد ژوليده مو وگردآلود با نهايت انكسار وافسردگى به صحرا مى رفت وهنگامى كه خطيب بر بالاى منبر مى رفت دست هاى خود را به سوى آسمان بلند كرده وعرض مى كرد : خدايا! اين جا ـ يعنى جاى خطيب ـ جاى دوستان وبرگزيدگان وموضع امينان توست كه ايشان را به آن مرتبه ومقام اختصاص داده اى ، آن مقام را از ايشان گرفته اند ، تقدير اشياء در يد قدرت توست ، قضاى تو را چيزى غالب نمى آيد واز تدبير محتوم تو تجاوز نمى توان كرد ، به هر طور |
__________________
١. وسائل الشيعة ، ج ٧ ، ص ٤٧٥ ، ح ٩٨٩٨.
٢. تهذيب الاحكام ، ج ٣ ، ص ٢٨٩ ، ح ٨٧٠ ؛ الكافي ، ج ٤ ، ص ١٦٩ ، ح ٢ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ١ ، ص ٣٢٤ ، ح ١٤٨٤ وج ٢ ، ص ١١٤ ، ح ٤٨٧.
٣. علل الشرائع ، ج ٢ ، ص ٣٨٩ ، ح ١ ، باب ١٢٦.
٤. در ص ٤٧٤ از چاپ امير بهادر وسائل. (منه).
٥. مستدرك الوسائل ، ج ٦ ، ص ١٤٦ ، ح ٦٦٦٠ به نقل از رجال الكشي ، ص ٣٨١ ، ح ٧١٥ ؛ نيز در بحار الأنوار ، ج ٩٠ ، ص ٣٦٩ ، ح ١٩.