فرموده كه :
|
چون
من مصباح الزائر را نوشتم ، وزائر از حمل آن مستغنى است از برداشتن مزار كبيرى
يا صغيرى ، خواستم چون زائر به جهت زيارت عاشورا مشرف مى شود ، با خود مقتلى
نبرد ، اين مختصر را كه مناسب تنگى وقت زوّار است در مقتل نوشتم كه به آن كتاب
منضم شود.
|
واين كلام صريح است در آن كه لهوف به
منزله متمم مصباح الزائر [است] ودر اوايل تكليف تأليف شده واين خود كافى است براى
وضوح نبودن آن در اتقان واستحكام مثل ساير مؤلفات جليله ايشان.
نگارنده گويد : آن گاه محدث مزبور شروع
به بيان ضعف اين قول كرده وقبلاً از خود سيد در اقبال كلامى نسبت به رد اين وارد
كرده ، سپس به بيانات ديگر به رد آن پرداخته است.
ومحدث مزبور قدسسره در ص ٤٧١ از مستدرك
الوسائل (جلد سوم)
در رد صاحب روضات كه تقريباً عبارتش در مقام مدح سيد كاشف از عدم اعتبار مصباح است
گفته :
|
وثامناً
: إن السيد ألّف المصباح في أول تكليفه. قال رحمهالله في كتاب الإجازات : فصل مما ألّفته
في بداية التكليف من غير ذكر الأسرار والتكشيف كتاب مصباح الزائر وجناح المسافر
ثلاث مجلدات. انتهى.
وإنشاؤه
في هذا السن هذه الأدعية يعدّ من خوارق العادة ، ومنه يظهر وجه عدم مشابهته
كاللهوف لسائر مؤلفاته من ذكر الأسانيد وبيان الأسرار.
|
نگارنده گويد : در وجوه ديگرى كه محدث
مزبور در رد كلام صاحب روضات كرده ، مؤيّداتى براى اعتبار مصباح هست ، ليكن في
الجمله به اين معنى در زيارات وادعيه ودستورات كتاب مزبور از انشاء سيد نيست ، نه
اين كه كتاب مزبور در اتقان مانند اقبال وغيره هست ، ووجه اول ودوم وسوم وششم قابل
ملاحظه ومفيد براى اين موضع است ، واصل كلام صاحب روضات وورود محدث به نقل او نيز
بايد مطالعه شود.
[تحقيق در اين كه آيا
پس از دعاى ندبه ، نماز هم وارد است يا نه؟]
نگارنده گويد : خوشبختانه در مورد دعاى
ندبه ، سيد به ذكر مأخذى كه در دسترسش بوده در مصباح پرداخته است. بنابراين هيچ
گونه حدس آن از انشاء سيد نمى رود ؛ چه بنا بر
__________________