الصفحه ٤٠٧ : همزه وصل آورده نشده ، يا هراسم معتل اللام كه
محذوفش فاء الفعل باشد ، " مانند" اب ، اخ ، ست ، لغة ، سنة
الصفحه ٤١٢ : است كه عيسى عليهالسلام در آن ظهور كرد.
(نسبت با ياء مخفّفة)
گفته شد منسوب
اسمى است كه در آخرش يا
الصفحه ٤١٦ : آخر مفرد" واو ونون يا ياء ونون" ملحق مينمايند ، وآخر
كلمة پيش از واو مضموم ، وپيش از ياء مكسور است
الصفحه ٤٢٩ : ، مانند «فررس در جمع فارس : اسب سوار».
٣٢ ـ «فواعيل» جمع
است براى اسمى كه حرف دومش الف يا واو ، وحرف
الصفحه ٤٥٢ : » ميشود ، واو براى كسره ماقبل قلب به ياء «دعائى»
ميگردد ، وقاعدة در اين وزن از جموع آن است كه اگر ياء در
الصفحه ٤٠ : هرفعلى
كه عين الفعل يا لام الفعل آن از حروف حلق نيست از اين باب نباشد جرأبى يأبى ، ولى
ميشود از حروف حلق
الصفحه ٥٢ : انجام ميدهد ، يا
به چيزى كه آن كار درباره اش انجام ميشود نسبت داده ميشود ، ودر هردو صورت فعل
لازم است
الصفحه ٥٤ : مانند آفة بمعنى آسيب است كه به زراعت ومواشى يا
انسان ميرسد ، ثلاثى مجردش «عاه ، يعوه ، عاهة وعووها» است
الصفحه ٧٤ : فعل خواهد بود ، پس اگر خواهند فاعل را ذكر كنند فعل را بايد
از باب ديگرى بياورند ، وآن يا ثلاثى مجرد يا
الصفحه ٧٨ : ء الفعل
در باب «افتعال» «صاد يا ضاد يا طاء يا ظاء» باشد «تاء» افتعال قلب به «طاء»
ميگردد ، مثلا :
«ضرب
الصفحه ٨٧ : ، يا فرمانى را نياورده ، ولى تقصيرى نداشته ، مانند
جهل يا اجبار يا اضطرار ، واين را حجّت گويند
الصفحه ١٣٠ :
بزياده الف يك
صورت ، بتكرار لام الفعل يك صورت ، واين پانزده صورت سه گونه است : يا رباعى مجرد
است
الصفحه ١٤٨ : حرف يا بيشتر در آن كلمه مورد شبهة
شد كه كدامش زائد است ، ملاحظة ميشود ترجيح با كدام است ، مانند
الصفحه ١٤٩ : مكانى
نيز ميگويند ، وآن چنان است كه حرفى از حروف كلمه يا حركتى را از جاى خودش بجاى
ديگر در همان كلمه
الصفحه ١٥٠ : اصطلاح اسقاط حرف يا حركت است از كلمه در قرائت يا كتابت يا هردو مانند «اقاموا
الصّلاة» كه واو براى التقا