مثال عيب ونقص :
«اعورّ ، يعورّ ، اعورارا : كور شدن يك چشم» ثلاثى مجردش «عور ، يعور ، عورا» است.
«اعوجّ ، يعوجّ ، اعوجاجا : كج شدن» ثلاثى مجردش «عوج ، يعوج ، عوجا» است.
(٩)
(باب افعيلال)
اين باب از هرجهت مانند باب «افعلال» است ، جز آنكه الفى ميان عين الفعل ولام الفعل بر آن باب زياده دارد ، ماضى آن پنج حرفى ، وماضى اين شش حرفى است ، ومعنى مبالغة در اين بيشتر است ، مثلا :
«سود» يعنى سياه شد ، و «اسودّ» يعنى كاملا سياه شد ، و «اسوادّ» يعنى بنهايت سياه شد.
امثله ماضى : «اصفارّ ، اصفارّا ، اصفارّوا ، اصفارّت ، اصفارّتا ، اصفاررن ، اصفاررت ، اصفاررتما ، اصفاررتم ، اصفاررت ، اصفاررتما اصفاررتنّ ، اصفاررت ، اصفاررنا ، اصفيرارا : بنهايت زرد شدن» ثلاثى مجردش «صفر ، يصفر ، صفرة : زرد شدن» است.
امثله مضارع : يزهارّ ، يزهارّان ، يزهارّون ، تزهارّ ، تزهارّان ، يزهاررن ، تزهارّ ، تزهارّان ، تزهارّون ، تزهارّين ، تزهارّان ، تزهاررن ، ازهارّ ، نزهارّ ، ازهيرارا : شكوفه دادن گياه" ثلاثى مجردش" زهر ، يزهر ، زهورة : سفيد وزيبا شدن".