بر گناه وستمكارى ـ مائدة ـ ٥ ـ ٢" صيغه اول جمع مذكر حاضر است از فعل امر ، صيغه دوم جمع مذكر حاضر است از فعل نهى ، مصدرش" تعاون" از" عون" است ، عون : كمك وپشتيبانى است ،
(«تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَتَواصَوْا بِالصَّبْرِ :) همديگر را سفارش كنيد به حقّ وهمديگر را سفارش كنيد به شكيبائى ـ عصر ـ ١٠٣ ـ ٣».
(«فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَالرَّسُولِ :) پس اگر در چيزى كشاكش كرديد سوى خدا وپيغمبر رجوعش دهيد ـ نساء ـ ٤ ـ ٥٩»
(٢ ـ مطاوعة)
معنى مطاوعة در باب انفعال گفته شد ، واين باب مطاوع باب مفاعلة ميباشد ، مانند :
«باعدت زيدا فتباعد : زيد را دور كردم پس دور شد»
(٣ ـ اظهار خلاف واقع)
يعنى فاعل اظهار ميكند چيزى را كه واقعيت ندارد ، مانند :
«تجاهل زيد : زيد تجاهل كرد» يعنى اظهار جهل كرد در صورتى كه واقعا ميداند ، واين معنى مشابه معنى «تكلّف» است كه در باب تفعّل گفته شد ، زيرا در هردو اظهار خلاف واقع است با فرق آنكه تكلّف آن است كه فاعل خود را به رنج ميافكند تا واقعيتى حاصل كند ، ودر اين باب اين جهت نيست ، بلكه فقط فاعل بمنظورى اظهار خلاف واقع ميكند.
«تمارض خالد : خالد تمارض كرد» يعنى خود را مريض وانمود