واز باب انفعال : «انعوى ، ينعوى ، انعو ، انعواء : خميده وتاشدن وپيچيده گرديدن».
واز باب تفعّل : «تطوّى ، يتطوّى ، تطوّ ، تطوّيا : برهم پيچيده شدن» مانند پيچيده شدن پارچه وريسمان ومار وزنجير وغير اينها ، ثلاثى مجردش «طوى ، يطوى ، اطو ، طيّا : برهم پيچيدن».
واز باب تفاعل : «تساوى ، يتساوى ، تساو ، تساويا : برابر بودن».
واز باب استفعال" استحيى ، يستحيى ، استحى ، استحياء : شرم نمودن" وبنوتميم عين الفعل را حذف ميكنند وميگويند : " استحى ، يستحى ، استح ، استحاء" وهمچنان در ديگر صيغه ها با انجام اعلال لام الفعل كه در فعل ناقص معمول است.
واز باب افعلال : «احووى ، يحووى ، احوو ، احوياء : سياه بودن مائل به سبزى يا سرخ بودن مائل به سياهى» ثلاثى مجردش «حوى ، يحوى ، احو ، حوى» بهمان معنى ، ودر اين مثال عين الفعل ولام الفعل هردو واو است ، واز باب افعيلال وافعوّال نيز آمده.
" احواوى ، يحواوى ، احواو ، احويواء" واحووّى ، يحووّى ، احووّ ، احووّاء" واز باب افعيعال مثالى نيافتم.
(معتلّ الفاء والعين واللّام)
اين قسم معتلّ چند كلمه اى بيش نيست :
«واو» اسم بيست وششمين حروف هجاء ، بعضى گفته اند الفش كه عين الفعل است واو بوده ، وبعضى گفته اند : ياء بوده ، و