آمده ، مانند «ابقل الرّمث ، يبقل ، ابقالا : رويانيد چراگاه شتر بقل را» فهو باقل ، ومبقل گفته نميشود ، و «اورس الشّجر ، يورس ، ايراسا : درخت برگ داد» فهو وارس ، ومورس نميگويند ، و «ايفع الغلام ، يوفع ، ايفاعا : پسر بالغ شد» فهو يافع ، وموفع نيامده.
(اعلال اسم فاعل)
«معتلّ الواو» مانند صحيح است واعلالى در آن نيست ، چنانچه گوئى : «واعد ، وارث ، واجل ، ياسر ، يابس».
«معتلّ العين» عين الفعل در اسم فاعل قلب به همزة ميگردد ، مانند «بائع از يبيع وقائل از يقول وخائف از يخاف».
ودر غير ثلاثى مجرد تابع مضارع است ، اگر اعلال شده باشد در اسم فاعل نيز ميشود ، وگرنه نميشود ، مانند «مختار از يختار ومنقاد از ينقاد ومعين از يعين ومستعين از يستعين ومسيّر از يسيّر ومبايع از يبايع ومقاوم از يقاوم» ، وهمچنان ديگر ابواب.
وبعضى از افعال معتل العين در ثلاثى مجرد وغير آن برخلاف قاعدة اعلال نشده ، ودر اسم فاعل نيز به حكم تبعيّت اعلال نشده است ، مانند «عور ، يعور ، عورا : يك چشم بودن ، فهو عاور» و «صيد ، يصيد ، صيدا : سركشى كردن ، فهو صايد» و «ايس ، يايس ، اياسا : نااميد شدن ، فهو آيس» و «اعوز ، يعوز ، اعوازا : ناياب بودن ، فهو معوز» و «احوج ، يحوج ، احواجا : نيازمند شدن ، فهو محوج» و «اغيلت الشّجرة ، تغيل ، اغيالا : بزرگ ودرهم پيچيده شد درخت ، فهى مغيلة» و «اجتور ، يجتور ، اجتوارا : همسايه شدن ، فهو مجتور»