مثالهايش بسيار ، واز اين جهت اگر مثالى با يكى از آن قاعده ها واين قاعدة هردو تطبيق نمايد آن قاعده ها بايستى اعمال گردد ، واين قاعدة ترك شود ، مثلا.
«ضجع» در باب افتعال به قاعده اول «اضطجع» وبه اين قاعده «ضجّع» ميشود ، و «اضطجع» بايد گفته شود ، مصدرش «اضطجاع : بر پهلو خوابيدن» است.
و «دثر» در باب افتعال به قاعده دوم «ادّثر» وبه اين قاعدة «دثّر» ميگردد ، ولكن «ادّثر» صحيح است ، مصدرش «ادّثار : دثار بخود گرفتن» است ، ودثار : لحاف وعباء ومانند آن را گويند.
و «وصل» در باب افتعال به قاعده سوم «اتّصل» وبه اين قاعده «وصّل» ميشود ولى «اتّصل» صحيح است.
(معانى باب افتعال)
تاء افتعال بر يكى از اين معانى دلالت دارد.
(١ ـ جهد در عمل)
جهد : كوشش است ، يعنى : باب افتعال در بعضى ماده ها دلالت ميكند كه فعل با كوشش فاعل انجام ميشود مانند :
«اكتسب زيد : زيد اكتساب كرد» مصدر ثلاثى مجردش «كسب» است ، وآن بدست آوردن چيزى است با كوشش يا بى كوشش ، ولى اگر خواستيم بگوئيم با كوشش بدست آورده از باب افتعال ميآوريم ، در قرآن است :