«شهادت ، اشارة ، تهديد» وآن را انگشت شهادت نيز ميگويند ، واز اين قبيل است مشتقّاتى كه براى افراد واشخاص علم شده است.
٥ ـ وزن" فعلة" در بسيارى از موادّ بمعنى اسم مفعول استعمال ميشود ، مانند" سبّة : كسى كه دشنامش دهند ، ضحكة : كسى كه بر او خندند ، لعبة : چيزى كه بازيچه باشد ، هزءة وسخرة : كسى كه مورد مسخره مردم قرار ميگيرد ، خدعة : گول خور ، لعنة : كسى كه نفرينش ميكنند" چنانچه وزن" فعلة" بمعنى فاعل آمده ، ودر بحث صيغه مبالغة گفته شد ، لكن معنى فاعلى ومفعولى در اين دو صيغه با خصوصيّت اشتهار است ، يعنى : مثلا" همزة ولمزة" ميگويند كسى را كه مشهور ومعروف شده باشد به بدزبانى درباره مردم ، وگرنه" مغتاب" است ، و" هزاة وسخرة" كسى را گويند كه به مسخره گى ودلقك بازى شناخته شده ، وگرنه" ساخر" است ، ودر معنى مفعولى مثلا" لعبة" كسى يا چيزى است كه مردم آن را به بازى گيرند ، و" لعنة" كسى را گويند كه مردم او را به ملعونيّت شناخته ومورد نفرين مردمان باشد ، و" ضحكة" كسى است كه حركات وگفتارش خنده آور باشد وهركسى بر او بخندد ، وگرنه" ملعوب وملعون ومضحوك عليه" گفته ميشود.
٦ ـ گاهى وزن" فعيل" بمعنى" مفعل يا مفاعل" استعمال ميشود ، مانند" اليم : مولم ، جليس : مجالس ، كليم : مكالم ،