الصفحه ١١٦ : ، تعرورفان ،
تعرورفون ، تعرورفين ، تعرورفان ، تعرورفن ، اعرورف ، نعرورف ، اعريرافا» از عرف
مشتقّ است ، عرف
الصفحه ١٢٢ : كه فعل از آن مشتقّ شده ، واين همان معنى هشتم باب تفعّل است ،
مانند :
الصفحه ١٣٦ :
، وحروف اصلى مصدر در همه مشتقّات آن موجود است ، ولى در كلام عرب بعضى از صيغه ها
اصل وريشه آنها غير از مصدر
الصفحه ١٥٠ : ملاحظه سائر مشتقّات هركلمه ايست ، چنانچه در تشخيص حروف
اصلى از حروف زياده بيان شد ، ودليل بر نقل حركات
الصفحه ١٥٣ : وسراط وماه» بوده ، وشناخت ابدال مانند نقل وحذف به ديگر مشتقّات
است.
(ادغام)
ادغام مصدر باب
افعال است
الصفحه ٢٠٧ : اسم مشتقّ بر وزن" فعيل" از غير اين باب نيز
آمده ، مانند" عليم" از" علم ، يعلم" و" دبير"
از" دبر ، يدبر
الصفحه ٢٠٩ : مشتقّات اسمى است كه واو در آنها ظاهر است ، ودليل آنكه از
باب «فعل ، يفعل» است نه «فعل ، يفعل» كسره فا
الصفحه ٢٤٩ :
: دست» مشتقّ كرده اند ، زيرا غالبا احسان به دست انجام ميشود.
وبر اين قسم از
لفيف در ثلاثى مزيد نيز
الصفحه ٢٥٣ :
از آن فعل مشتق
كرده گويند : " ووّيت واوا : نوشتم واوى" و" اوّيت وويّيت"
نيز نقل شده ، واين عمل در
الصفحه ٢٩٦ : كلمه «ما»
متصرّف است ، ومضارع وامر واسم فاعل ومزيد فيه از آن مشتقّ شده ، در قرآن است : («وَحُرِّمَ
الصفحه ٢٩٨ : ايمان نميآورند مردم» و «قلّما سافرت : مسافرت نكردم ، يا
كم مسافرت كردم» واين فعل هيچ گونه مشتقّات ندارد
الصفحه ٣٠٩ : ء الله» آنان را نامبر نموده ، واز
اين اسم فعل مشتقّ نموده اند : «» آه ، يأوه ، اوها
الصفحه ٣١٠ :
وآها ، واوّه ،
يأوّه ، تاويها ، وتاوّه ، يتاوّه ، تاوّها «همه بمعنى آه كشيدن» ، واسم مشتقّ نيز
الصفحه ٣١٢ : .
٦ ـ اسم يا مقصور
است يا ممدود يا منقوص يا صحيح الآخر يا شبه صحيح الآخر.
٧ ـ اسم يا جامد
است يا مشتقّ
الصفحه ٣١٦ : است ،
وزنش» فعاعيل «است ، واز» سخونة : داغ بودن «مشتقّ است ، و» اربعاء : چهارشنبه «كه
همزه والف وهمزه