الصفحه ٨٩ : فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى :) امّا ثمود را هدايت كرديم پس كورى را بر هدايت اختيار
كردند ـ فصّلت ـ ٤١
الصفحه ١١٣ : :
(«فَاسْتَغْلَظَ
فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ :) پس كلفت شده پس بر ساقه هايش قرار گرفته ـ فتح ـ ٤٨ ـ ٢٩»
در وصف زراعت است
الصفحه ١٣١ : تسلّط وقدرت بگونه اى كه آرامش آورد ومحفوظ بماند ، گفته
ميشود : «هيمن الطائر على فراخه : مرغ بر جوجه هايش
الصفحه ١٤٢ : بر وزن افتعل ، عدة بر وزن
علة ، جاه بر وزن عفل ، دحرج بر وزن فعلل ، احرنجم بر وزن افعنلل است ، تا
الصفحه ١٥١ : حرفى يا حركتى را بجاى
حركتى آوردن است وابدال را قلب جوهرىّ نيز ميگويند ، خصوصا در حروف علّة ، وابدال
الصفحه ١٦٧ : اداء نمايند ، وشرطش آن است كه همزة وحرف علّة وماقبلش ساكن
نباشد ، مانند : «اقطع الشّجر ـ اقطع الشّجرّ
الصفحه ١٧٦ :
ساكنين على حدّه
ميگويند ، مانند : " حاج ، يحاجّ ، محاجّة وحجاجا : مجادلةكردن وحجّت
آوردن" ماضى
الصفحه ١٧٨ : )
اين باب مانند باب
مفاعلة مورد ادغام است ، وميان الف تفاعل وحرف مدغم التقاء ساكنين على حدّه ميباشد
الصفحه ١٨٣ : اند ، و (" انْظُرْ إِلى إِلهِكَ الَّذِي
ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً :) بنگر بسوى خدايت كه پيوسته بر
الصفحه ١٨٤ :
عَلَيْهِ :) پس آن آيات خوانده ميشود بر او ـ سورة الفرقان ـ ٢٥ ـ ٥»
اصلش «تملل» بوده ، لام الفعل قلب به يا
الصفحه ١٩٢ : حذف گرديده ، واين بناء بر
قاعده اعلال لام الفعل است اگر حرف علّة باشد چنانچه در فصل معتلّ بيان خواهد
الصفحه ١٩٤ : ءة» كه «مساية» گفته ميشود ، وقلب
همزة به حرف علّة وبرعكس در كلام عرب بسيار است.
(مهموز رباعىّ)
بسيار
الصفحه ١٩٦ : ، زيرا الف در حروف اصول يكى از آن دو بوده وبه ابدال الف شده است ،
وحروف علّه يا فاء الفعل است يا عين
الصفحه ١٩٩ : ء الفعل را به
عين الفعل دادند وآن را حذف نموده بر وزن «علة» شد.
صيغه هاى ماضى بر
هروزنى باشد مانند صحيح
الصفحه ٢٢٥ : حرف علّة متحرّك ماقبل مفتوح را قلب به الف كردند"
دعا" شد ، " دعوا" بر اصل خود است ، زيرا اگر واو قلب