الصفحه ٢٥٩ : ومؤنث غائب ومفرد مذكر حاضر ومتكلم وحده ومع الغير) مانند فعل امر براى
التقاء ساكنين حذف ميشود ، مانند
الصفحه ٢٧٥ : التقاء ساكنين شد ،
عين الفعل حذف گشت «قلن» گرديد ، وهمچنان در هشت صيغه ديگر ، ودر اجوف يائى نيز
ميگوئى
الصفحه ٢٧٩ :
براى التقاء
ساكنين حذف گرديده ، چنانچه در معلوم حذف ميگردد.
ودر معتل اللام
هرچه باشد لام الفعل
الصفحه ٢٨٠ : ء
الفعل با لام الفعل التقاء ساكنين شد ، واو ساقط گشت ، " اقمن" گرديد ،
وهمچنين تا آخرين صيغه ، ودر يائى
الصفحه ٢٨٣ : عين
الفعل ولام الفعل التقاء ساكنين شد ، عين الفعل ساقط گشت ، «اخترن» گرديد ،
وهمچنين تا آخرين صيغه
الصفحه ٣٣٦ :
تثنيه مذكّر ، الف نون وياء نون كه علامت تثنيه است به «ذا» ملحق شده ، والف «ذا»
براى التقاء ساكنين ساقط
الصفحه ٣٥٩ : ، ضمّة بر ياء ثقيل بود حذف كردند ، ميان ياء وتنوين التقاء
ساكنين شد ، ياء را حذف كردند ، وتنوين به كسره
الصفحه ٢٩٦ :
معنى حكم حرف نفى را دارد ، در اصل «ليس» بوده ، عين الفعل را براى كثرت استعمال
ساكن كردند ، وفعل بودنش
الصفحه ٣٨٠ : : «وَلَمْ أَكُ
بَغِيًّا : وبدكار نيستم ـ مريم ـ ١٩ ـ ٢٠» ، وشرط اين حكم در اين دو وزن آن است
كه موصوف معلوم
الصفحه ٣٦١ : «مدعوو ، مرجوو ، مغزوو» بوده ، مگر آنكه در فعل قلب به ياء شده باشد
، در اين صورت حكم يائى را دارد ، وحكم
الصفحه ٤٠٠ : حيوان چهارپا ، فسيفساء : موادّ رنگهاى مختلف كه بدان در وديوار
را نگارين كنند ، مبيطر ، مهيمن ، وامثال آن
الصفحه ٤٦١ :
نسبت در اسمى كه آخرش واو است
٣٨٦
تصغير اسم صحيح بدون علامت تانيث
٤٠٥
الصفحه ٣٠٧ : : مهلت بده" وشش صيغه با كاف خطاب ساخته ميشود ،
وبا تنوين به معنى مصدر استعمال ميشود ، در قرآن است
الصفحه ٢٢٢ : در
ثلاثى مجرد ومزيد بر حسب قاعدة بايد اعلال شود ، ولى بطور استثناء بدون اعلال
استعمال شده ، مانند
الصفحه ٣٥٢ :
بدون فعلش نيز استعمال ميشود ، مانند («وَلَئِنْ مَسَّتْهُمْ
نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يا