مهر حسن وحسين واولاد حسين |
|
چون جان وروان بجسم واندامش بود |
در بندگى خدا لياليش گذشت |
|
تعليم وهدايت كار ايامش بود |
در هر عمل خير كه ميكرد قيام |
|
كوشا زدل وجان پى اتمامش بود |
نه فكر فريب خلق در سر پرورد |
|
نه ميل به پيرروى اوهامش بود |
نه ظلم وستم كسى در اعمالش ديد |
|
نه نقص وخلاف وغش در احكامش بود |
هر جا كه شدى ز كثرت حسن سلوك |
|
هر كس پى احترام واكرامش بود |
گفت ارجعى دعوت حق را لبيك |
|
چون وقت فرا خواندن واعزامش بود |
برنا پى تاريخ وفاتش بنوشت |
|
بيتى كه بشمسى جمع ارقامش بود |
(مجد العلماء كه مجد دين نامش بود |
|
حب حق وحب دين مى جامش بود) |
( ١٣٦٢ ش )