گرداند ايشان را نوبتى ديگر فرستاد كه در هر جريبى از زمين زراعت با درهمى قفيزى از گندم زيادت كنند ودر روايتى آمده كه قفيزى از زرع آن زمين زيادت كنند ، ونيز امر كرد كه بر هر زمينى از زمين تاك با ده درهم ده قفيز گندم بنهند واين از باب مقادير است ومقادير بقياس ثابت نمى گردد وثبوت او بسماع مى تواند بود وآن با امير المؤمنين عمر رسيده از حديث ابو هريره ـ رضى الله عنه ـ اينست سخن محيط.
واز آنجا مستفاد شد كه خراج بدو نوع مى باشد خراج مقاسمه وخراج وظيفه
( الى ان قال فى ص ٢٨٤ )
وأمّا زمين وآب خراجى وعشرى در مذهب شافعى ؛ در انوار شافعيّه گويد كه :
هر مملكتى كه امام آن را فتح كرده بقهر وزور أملاك وعمارات آن تمامى غنيمت مسلمانانست وملك ايشان مى گردد بعد از قسمت ، وسواد عراق مفتوح شده عنوة وقسمت كرده شده ميان غانمان ؛ بعد از آن أمير المؤمنين عمر ـ رضى الله عنه ـ غانمان را استطابه خاطر كرد وايشان را از ملكيّت فروآورد ووقف ساخت سواد عراق را بر مسلمانان وبه ساكنان آنجا اجارت داد وخراجى كه بر سواد عراق ختم كرده اند اجرتيست منجّمه كه هر ساله ادا كنند وصرف كنند در مصالح مسلمانان آنچه أهمّ باشد ؛ وجائز است صرف كردن آن به فقرا واغنيا از أهل فيء وغير ايشان.
وسواد عراق از عبّادان است تا به حديثه موصل بطول ، واز قادسيّه است تا بحلوان بعرض ، وبغداد ونواحى آن از جمله سواد عراق است ، وطول او صد وشش فرسخ است وعرض او هشتاد فرسخ است ، وگاهى كه وقف كند واقف قريه را بر قومى جائز است در آنجا ساختن مسجد ومقبره وسقايه ، اينست حكم سواد عراق واو تمامى خراجيست ».
أقول : من أراد جميع ما ذكره الفاضل المذكور من تحقيقه النّفيس فى هذا الموضوع فليراجع الفصل الثّاني من الباب السّادس من الكتاب المشار إليه أعنى سلوك الملوك