الصفحه ٩٩ : با خيال راحت تر وبا اميد وآرزوى وصول به آزادى بيشتر بدان بلاد هجرت
مى كردند كه :
وفي الأرض
الصفحه ١٠١ : دنياوى ، بى جا وبى دليل
خود را بدين نسب وشرف منسوب ومشرّف نسازد ، وخصوصا پس از آنكه در أواخر قرن سوم
الصفحه ١٠٧ : وتأليفات مرحوم محدّث قمّى رض بسيار استفاده ، ودر
كتب ورسائل تأليفى خود از آن نقل وبدان استناد مى كردند ، در
الصفحه ١١٢ : بدان بخش ببرم وبه
مسئولين آنجا معرّفى كنم ، ومرا به آن بخش كه در طبقه ديگرى بود برد ، واجمالا مرا
الصفحه ١١٥ : (علاوه بر شنبه ويكشنبه)
اين قسمت تعطيل است.
شايد ذكر اين
مقدّمات هم زائد مى نمود ولى ديدم بد نيست كه
الصفحه ١١٦ : بود كه اجازه عكس بردارى از آن
را ندادند ، چرا كه احتمال مى دادند اشعه عكّاسى يا فيلمبردارى زيانى بدان
الصفحه ١١٨ : بد پسر أبى الغنائم بوده ، وأبى
الغنائم پسر أبى الحسن العمرى الصوفي «صاحب المجدى» است!!! فراهم آورده
الصفحه ١١٩ : توانستم بدون راهنما وبه سهولت دسترسى پيدا كنم ، گو اينكه بعد
از تفحّص راهنما وتجسّس فراوان ، همان دوست
الصفحه ١٢٢ :
بدان وسيله شامل
حالم نمى شد ، بلا تشبيه ، وأستغفر الله ممّا أقول ، به مقتضاى «لَوْ لا أَنْ
الصفحه ١٢٤ : هذا طبع كتاب اصيل وجليلى چون «المجدى» وقطع اين مرحله ، بدون جلب نظر وكسب
اجازه وهدايت وهمراهى حضرت
الصفحه ١٣٠ : ، بلكه حتّى تاريخ دقيق ولادت
ووفات اين مرد جليل القدر نيز معلوم نشده است.
بدون آنكه ادّعاى
استقرا
الصفحه ١٣٥ : داستان را ذكر نمى كند ، واين بدين معنى است كه عمرى در آن سالها
ببغداد مرتّبا وهمه سأله تردّد داشته
الصفحه ١٣٧ : ارجاع مى شود.
تا اينجا اگر
مقدّماتى كه بعرض رسيد صحيحا ترتيب يافته باشد ، بدين نتيجه مى رسيم كه أبو
الصفحه ١٤٤ : مى شود ، ولى در يك مورد با صراحت از اين مطلب حكايت مى فرمايد
بدين شرح :
«... الشريف
القاضي أمين
الصفحه ١٥٠ : اين عبارت آن باشد كه لا بد مرحوم سيّد عليخان ره
اين مطلب را از ديگر كتب «عمرى» كه احتمالا آن را ملاحظه