آنكه حجت حق تعالى اند بر بندگان ، زيرا كه حقيقت امامت ، اتمام حجت الهى است بر خلايق ، وحجت حق تعالى بايد كه در هر زمان وعصرى بر بندگان او قائم باشد وچون او در جميع اعصار موجود است وجود او حجت قائم است تا قيامت بر بندگان ، كه ايشان نگويند كه زمان ما از كسى كه حق تعالى را بر ما ظاهر گرداند خالى بود ، چنانچه حضرت حق جلا وعلا در باب كفار مى فرمايد : (أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَلا نَذِيرٍ فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَنَذِيرٌ). وچون در ازمنه سابقه قبل از حضرت پيغمبر صلىاللهعليهوآلهوسلم پيغمبران مى بوده اند كه امامت حجت مى كرده ، وآن حضرت خاتم پيغمبران است وبعد از آن حضرت پيغمبرى نيست ائمه هدا قائم مقام آن حضرتند در اتمام حجت. ولطف الهى مقتضى آن است كه اين حجت قائم باشد ، پس وجود حضرت امام مهدى را موجب قيام حجت كرد وآن حضرت را حجت قائم لقب شد.
واز القاب آن حضرت منتظر زمان ظهور است زيرا كه آن حضرت انتظار مى كشد كه امر الهى به ظهور او درآيد واو عالم را از عدل واحسان مالامال سازد ، وجماعت اماميه را مدت انتظار حكايات واخبار بسيار هست كه همه دلالت بر آن مى كند كه آن حضرت در زمين ساير وداير است با شوكت واسباب وموكب پادشاهى ودر همه اقطار عالم ميان مردم خود مى گردد ، وبر هر كس كه مى خواهد ظاهر مى شود.
وروايت كرده اند كه در مبادي حال كه آن حضرت پوشيده بود تا مدت صد سال وبه قولي بيشتر توقيعات او ظاهر مى شده وداعيان بوده اند كه ايشان توقيعات در هر زمان به محبان مى رسانيده اند. ودر كتاب «كشف الغمة» اسامى آن داعيان ياد كرده وتوقيعات حضرت امام كه در آنجا شيعه وجماعت خود را امر ونهى در امور فرموده تمامى آورده وبعد از صد سال يا زيادت ، نوبتى توقيعى بيرون آمده ودر آنجا فرموده بوده است كه اين غيبت صغرى بود كه ما خود غايب بوديم ، وتوقيعات