الله عليه وآله وسلم ابو القاسم كنيت بوده است.
وبعضى [در معنى] حديث گويند : مراد آن است كه جمع ميان اسم وكنيت من مكنيد. يعنى چون فرزندان را محمد نام كنيد كنيت ايشان را ابو القاسم مسازيد. پس هر يك را على حده تسميه توان كرد ، واين جماعت بر آنند كه اين نهى عام است ومخصوص زمان حضرت پيغمبر نيست وجميع طوائف متفقند در آنكه حضرت امير المؤمنين على از اين حكم مستثنى است وحضرت پيغمبر فرمود كه : تو را فرزندى خواهد بود واو را نام من كن وكنيت او را كنيت من ساز وآن امام محمد حنفيه است كه كنيت او ابو القاسم است.
وبر اين تقدير اگر مراد از حديث نفى تكنّى به كنيت آن حضرت باشد امير المؤمنين مستثنى است وشايد كه حكم در اولاد او سارى باشد پس جايز باشد كنيت امام محمد مهدى ابو القاسم.
واما سرّ اين كنيت آن است كه حضرت پيغمبر صلىاللهعليهوآلهوسلم حاجب قسمت سعادات دنيوى واخروى است وهمه كس را از سعادت آن حضرت بهره است وكسى ديگر را اين وصف نيست كه مشتمل بر كمال قاسميت باشد ، پس اين كنيت مخصوص آن حضرت باشد. وچون ظهور اين وصف در مظهر موعود خواهد ، او نيز در اين كنيت مشارك باشد.
ولقب شريف آن حضرت مهدى است زيرا كه راه يافته به اسرار وحقايق الهى [است]. عبد صالح هم از القاب آن حضرت است زيرا كه او بنده صالح حضرت پروردگار است كه كمال عبوديت به جاى آورده.
والحجة القائم المنتظر لزمان الظهور
آن حضرت را از جمله القاب يكى حجت قائم است زيرا كه او حجت خداى تعالى است بر بندگان وقائم است ، وبيان اين آنكه ائمه هدا وارثان پيغمبرانند در