شاگرد علامه مجلسي ، معرفى كرده اند ، در حاليكه در منابع اسبق از اينها وحتى معاصر مفسر ما مانند : أمل الأمل ، رياض العلماء ، روضات الجنات والفيض القدسي ـ كه أصلا در خصوص علامه مجلسي واحوال وآثار واساتيد وشاگردان او نوشته شده ـ ذكرى از اين مطلب نيست. وبنظر مى رسد كه اين سخن استظهار واستنباط قائلين آن باشد.
گمان نگارنده بر آن است كه سبب چنين برداشتى شايد اين باشد كه حاجى نوري در الفيض القدسي ، از مفسر ما ، در مقام ثانى كتاب خود كه در ذكر اسامى شاگردان علامه مجلسي وراويان از اوست ، ياد كرده است. وهمچنانكه در «بررسى قول أول» گذشت ، حاجى نوري ، مفسر ما را مجاز از علامه ميدانسته. پس علت ذكر او در چنين بخشى از كتاب ، باين دليل مى تواند باشد. در حاليكه صاحبان تراجم بعد از حاجى نوري ، بصرف عنوان بخش مذكور ، از صاحب ترجمه ، بعنوان شاگرد ومجاز از علامه مجلسي ياد كرده اند.
ب ـ لازمه شاگردى علامه مجلسي ، اقامت در اصفهان است. در حاليكه صاحب ترجمه ، در آثار متعددى كه از او بجا مانده ، ودر سنوات مختلف نيز تصنيف وتأليف شده است ، خود را مشهدي المولد والمسكن معرفى مى كند وحتى تأليف آنرا در مشهد يادآور مى شود.
مؤيد ادعاى فوق ، اثرى است كه از يكى از فرزندان مفسر بيادگار مانده است : اين اثر ، ترجمه وشرح قصيده سيد إسماعيل حميرى است كه بهمراه دو رساله ديگر ، يكى تصحيح وترجمه لغات قصيده سيد إسماعيل حميرى ، از محمد قاسم هزار جريبي (شاگرد علامه مجلسي ومجاز از او) وديگرى ترجمه حديث غمامه ووساده ، با شماره ٧٩٢ ، در كتابخانه ملك تهران ، نگهدارى مى شود :
در ديباچه اين رساله چنين آمده است :