مصنّفات ميرداماد - المقدمة

مصنّفات ميرداماد - المقدمة

المؤلف:


الموضوع : الفلسفة والمنطق
الطبعة: ١
الصفحات: ٦٣٨

(مهدى محقّق) وپروفسور ايزوتسو به زبان انگليسى ترجمه ودر نيويورك چاپ شد نشان دهنده اين حقيقت بود كه حكيمان سابق بر او چه كوششهايى را در هموار ساختن انديشه متحمّل شده اند تا حكيم سبزوار توانسته است با نظم ونثر انديشه هاى خود را كه نتيجه ونقاوه انديشه هاى سلف صالح او بوده در دسترس جويندگان حكمت قرار دهد. كوشش هايى كه در سه دهه اخير در مراكزى همچون مؤسّسه مطالعات اسلامى دانشگاه تهران ـ دانشگاه مك گيل وانجمن حكمت وفلسفه به عمل آمد كمكى شايان توجّه به شناخت اين دوره كرد وبرخى از مجامع علمى هم مانند كنگره حاج ملّا هادى سبزوارى وكنگره ملّا صدرا وآثارى كه به وسيله برخى از استادان دانشگاه وعلماى حوزه تأليف گرديد در اين امر كمك كرد.

هدف كنگره اى كه در سال جارى با همكارى برخى از مراكز علمى تحت عنوان قرطبه واصفهان تشكيل مى گردد آن است كه أوّلا انديشه نادرستى را كه غريبان وبه تبع آنان دانشمندان كشورهاى عربى اظهار داشته اند مبنى بر اينكه پس از ابن رشد دانشمند اندلسى ستاره انديشه هاى فلسفى وتفكّر عقلى در جهان اسلام رو به افول نهاد ، از چهره تاريخ فلسفه اسلامى زدوده گردد ويا معرّفى برخى از چهره هاى درخشان اين دوره كه تا كنون در گوشه هاى فراموشى مانده ، مميّزات حكمت متعاليه به دوستداران علوم معقول واهل فلسفه وعرفان نمايانده شود.

در خرداد سال ١٣٧٨ كه همايشى تحت عنوان : اهميّت وارزش ميراث علمى اسلامى ـ ايرانى به مناسبت سى امين سال تأسيس مؤسّسه مطالعات اسلامى دانشگاه تهران ـ دانشگاه مك گيل برگزار گرديد شركت كنندگان داخلى وخارجى متّفقا اظهار داشتند كه لازم است كوششى جدّى در باره معرّفى آن بخش از تاريخ انديشه وتفكّر علمى وفلسفى در ايران كه جهان علم از آن ناآگاه است به عمل آيد واين در ارتباط با اين حقيقت است كه غربيان مى گويند : «چراغ انديشه وتفكّر فلسفى پس از ابن رشد متوفّى

٢١

٥٩٥ هجرى (در لاتين) در جهان اسلام خاموش گرديده است» ودر نتيجه پرده روى چندين قرن تلاش وكوشش دانشمندان ايرانى بويژه در دوران تشيّع اين كشور كه مركز آن اصفهان بوده كشيده شده است واين مطلب به صورتهاى مختلف در آثار دانشمندان اروپايى ومسلمان به چشم مى خورد كه چند نمونه از آن ياد مى گردد :

دكتر اكرم زعيتر در مقدّمه ترجمه كتاب ابن رشد والرّشديّة ارنست رنان فرانسوى مى گويد : «انّ الدّراسات الفلسفيّة عند العرب ختمت بابن رشد».

پروفسور هانرى كربن در كتاب فلسفه ايرانى وفلسفه تطبيقى خود مى گويد : «تاريخ نويسان غربى فلسفه مدّتهاى مديدى گمان كرده اند كه با تشييع جنازه ابن رشد در سال ١١٩٨ ميلادى در قرطبه ، فلسفه اسلامى نيز روى در نقاب خاك كشيد».

پروفسور ژوزف فان اس در مقدّمه بيست گفتار از مهدى محقّق مى گويد : فلسفه ايرانى دوره صفويه كه توسّط متفكّران بزرگ مكتب اصفهان تكامل يافته است عملا ناشناخته مانده است».

بر پايه آنچه كه ياد شد پايه ريزى فكرى برگزارى همايشى در سطح بين المللى تحت عنوان قرطبه واصفهان به تدريج نهاده شد كه اكنون به تحقّق نزديك گرديده است. هرچند كه بانى اصلى اين همايش انجمن آثار ومفاخر فرهنگى ومؤسّسه مطالعات اسلامى دانشگاه تهران ـ دانشگاه مك گيل بود ولى پس از ارائه اين انديشه مراكزى ديگر همچون مركز بين المللى گفتگوى تمدّن ها ومركز فرانسوى تحقيقات ايرانى وچند نهاد ديگر به يارى ما برخاستند وبه موازات تهيّه مقدّمات همايش توفيق يافتيم برخى از آثار علمى را نيز به مناسبت وبه نام همين همايش آماده چاپ سازيم كه به جهت برخى از مشكلات ومضايق نتوانستيم آن را در همايش عرضه داريم واميدواريم تا پايان نيمسال اوّل سال جارى اين آثار به اهل علم تقديم گردد. آثار اشاره شده عبارتند از :

١ ـ علاقة التّجريد ، (شرح تجريد العقائد نصير الدّين طوسى) مير محمّد اشرف علوى

٢٢

عاملى از نواده هاى مير سيّد احمد علوى ٢ ـ شرح كتاب نجات ابن سينا ، از فخر الدّين اسفراينى ٣ ـ مصارع المصارع ، خواجه نصير الدّين طوسى ، با مقدّمه انگليسى از پروفسور ويلفرد مادلونگ ٤ ـ معتقد الإماميّة ، ترجمه غنية النّزوع ابن زهره حلبى (بخش علم كلام) ، با ترجمه كامل به زبان انگليسى از دكتر ليندا كلارك ٥ ـ بخش مباحث الفاظ واوامر ونواهى از كتاب معالم الاصول ، با ترجمه كامل به زبان انگليسى ٦ ـ طبيعيّات واخلاق شرح منظومه حاج ملّا هادى سبزوارى ، با مقدّمه وفرهنگ اصطلاحات به زبان عربى وانگليسى ٧ ـ ديوان اشعار ميرداماد ، (اشراق) ٨ ـ مصنّفات ملّا ادهم عزلتى خلخالى ، مشتمل بر پانزده كتاب ورساله ٩ ـ الشّجرة الإلهيّة ، شمس الدّين شهرزورى ١٠ ـ مرات الازمان ، ملّا محمّد زمان از شاگردان مكتب ميرداماد ١١ ـ مصنّفات ميرداماد ، مشتمل بر بيست كتاب ورساله ١٢ ـ مصنّفات غياث الدّين منصور دشتكى مشتمل بر ده كتاب ورساله ١٣ ـ الرّاح القراح ، حاج ملّا هادى سبزوارى ١٤ ـ شرح فصوص الحكمة سيد اسماعيل حسينى شنب غازانى ترجمه السعديه سلطان حسين واعظ استرآبادى ١٥ ـ درّ ثمين سيّد محمّد بن باقر بن ابو الفتوح موسوى شهرستانى ١٦ ـ ترجمه رساله السعديه سلطان حسين واعظ استرآبادى.

ما اميدواريم كه با مباحثى كه در اين همايش مطرح مى گردد ومطالبى كه از اين كتابها بدست مى آيد زمينه اى تازه براى بازنگرى فلسفه اسلامى به وجود آيد كه با آن فصلى جديد براى تاريخ فلسفه در جهان اسلام گشوده گردد ، وهمچنين طلّاب ودانشجويانى كه طالب موادّ تازه اى براى پژوهش ها وتحقيقات خود هستند از نتائج اين همايش بهره بردارى كنند واين همايش انگيزه ومقدّمه اى باشد تا در همه شهرها وروستاهاى كشور ما كه در طىّ تاريخ متفكّران وانديشمندانى را در خود پرورانده ، مجامع ومحافلى بر اين نسق برقرار وياد آن بزرگان گرامى داشته شود وآثار آنان مورد بررسى ونشر قرار گيرد وامتيازات آن آثار به جامعه علمى داخلى وخارجى معرّفى گردد. تحقّق اين هدف

٢٣

عالى ومقدّس زمينه اى تازه را براى انديشه وتفكّر نسل جوان آماده خواهد ساخت تا توجّه خود را به فرهنگى معطوف دارند كه شرقى صرف وغربى محض نباشد بلكه آميخته اى باشد از انديشه هاى نو وكهن وگزينه اى از آنچه كه نيازهاى جان وتن را برآورده كند وسعادت دنيا وآخرت را تأمين نمايد. بعون الله تعالى وتوفيقه

مهدى محقّق

رئيس هيأت مديره انجمن آثار ومفاخر فرهنگى

رئيس همايش بين المللى قرطبه واصفهان

أوّل ارديبهشت ماه جلالى ١٣٨١

٢٤

بسم الله الرحمن الرحيم

ديباچه مصحّح

ميرداماد ، سيّد محمد باقر فرزند سيّد محمّد استرآبادى داماد شيخ على بن عبد العالى معروف به محقق ثانى ، در دوران كودكى در مشهد مقدّس بوده است ، به جودت طبع وحدّت ذهن وطلاقت لسان ولطافت بيان ممتاز ومورد توجّه افاضل بود وسالها به طلب علوم مشغولى مى نمود ، واكثر متداولات معقول ومنقول را مطالعه فرمود. در اندك زمانى در ميدان تحقيق مسائل شفاء واشارات وتوضيح اشكال رسائل رياضيّات وحكميّات گوى سبقت از اقران در ربود. وبا وجود صغر سنّ مهارتش در فنون علوم به جايى رسيد كه در اكثر مطالب عاليه رسائل وحواشى تصيف نمود. بعد از دوره اقامت در مشهد مقدس يك چند در قزوين ومدّتى در اردوى معلّى به درس اشتغال داشت ونقوش دقائق طبع نقّاد وذهن وقّاد خود را بر صحائف ضمائر علما وفضلا ظاهر گردانيد. در سال ٩٨٨ ، به قصد زيارت مشهد مقدّس رضوى ، چندى در دار المؤمنين كاشان بود واهل علم از صفات حميده ومقامات علمى وعملى او آن مقدار مشاهده كردند كه زبان قلم از شرح شمّه اى از آن قاصر است. با وجود كمال در فنون فضائل ميلش به شاعرى بيشتر بود.

ميرداماد در دوره تحصيل وتحقيق خود در اصفهان وديگر بلاد از محضر دانشمندانى بسيار ، از جمله امير فخر الدّين سمّاك استرآبادى وعزّ الدّين حسين والد شيخ بهائى وعبد العالى كركى دائى خود وديگران به درس يا به اجازه بهره مند بوده است. اوقات شريف او لحظه اى از مباحثه ومطالعه خالى نبوده ، جامع كمالات صورى ومعنوى وكاشف دقائق انفسى وآفاقى است. در اكثر علوم حكميّات وفنون غريبه رياضى وفقه وتفسير وحديث درجه عليا يافته ورتبه عالى واجتهاد دارد وفقهاى عصر فتاواى شرعيّه را به تصحيح او معتبر مى شمارند.

علماء معاصر او شيخ بهائى وسيد احمد ميرفندرسكي وملّا عبد الله شوشترى وبسيارى ديگرند. كسانى كه از درس او يا به اجازه از او شرف يافته يا با او مكاتبات داشته اند ، از جمله شاه عباس وشريف مكه وسعد معلم خواندگار دوم وسلطان

٢٥

العلماء وميرزا رضى صدارت پناه ونواب آصف خان وميرزا شاهرخ بيگاى وزير وملا صدرا شيرازى وسيد احمد علوى وعبد الغفّار دشتى وصالح جزائرى وسيد حسين كركى وسيد محمد باقر مشهدى وعبد المطلب طالقانى ومحمد گنابادى وعبد الله سمنانى وسيد منصور گيلانى وامير محمد مؤمن گيلانى ومير محمد تقى استرآبادى وتاج الدّين حسين طوسى وابو الفتح گيلانى ونظام احمد دشتكى وزلالى خراسانى وملا خليل قزوينى وگروهى ديگر را مى توان نام برد.

آثار مكتوب ميرداماد به عدد از صد فراتر آمده واز بخت خوش بسيارى از آنها از بد حادثه در امان مانده وشناخته شده ، ليكن فسوسا كه كارهاى سنگين وى همچون الصراط المستقيم والأفق المبين وكثيرى ديگر هنوز در پس پرده گمنامى از دسترس طالبان به دور است.

شناخت ثمره كوشش ميرداماد درباره مباحث امور عامّة ومسائل وجود واصالت ماهيّت وجواهر واعراض وإلهيّات خاصّه حكمت ايمانيّه يمانيّه او ، مربوط به معرفت ذات وصفات جلاليّه وجماليّه ، تقدّس وقدرت وعلم واراده وقضاء وقدر ومحبّت ورحمت بارى تعالى ، وخلقت عالم وربط حادث به قديم وحدوث ذاتى وسرمدى ودهرى وزمانى جماد ونبات وحيوان وانسان وملك وديگر آفريدگان ، ومعرفت دين وپيغمبران وكتب إلهى وبعثت ورسالت حضرت خاتم النّبيين وامامت وولايت ائمه دين وحكمت تشريع احكام اسلام وبيان راههاى هدايت وكمال يافتن انسان بسته به مطالعه كتب ورسائل وى است.

امروز مدرّسان ومحقّقان بدين نتيجه رسيده اند كه براى پيشرفت علوم عقلى ونقلى نخست بايد منابع ومتون به صورت انتقادى تصحيح شود وبه اهل علم عرضه گردد. بدين مناسبت اين بنده مورچه وار به آماده سازى وتصحيح كتب ورسائل ميرداماد اقدام نمود. اميد است كه در چند مجلّد به چاپ ونشر آنها توفيق يابيم. اينك جلد أوّل مصنفات ميرداماد تقديم خوانندگان مى شود. وما توفيقى إلّا بالله. والحمد لله وصلى الله على محمّد خاتم النّبيين وأهل بيته الأئمّة الطاهرين.

٢٦

فهرست مطالب مصنّفات ميرداماد

(١)

الإيماضات

١ ـ الشهادة بأنّ هذه الرّسالة مكتوبة بخطّ صدر المتألهين............................ ١

٢ ـ خطبة الرسالة.............................................................. ٢

٣ ـ التقدمة فى تحديد حريم النّزاع فى حدوث عالم الجوار............................. ٣

السّقاية الأولى

فيها فرقان شئون الموجود بحسب أطوار أوعية الوجود ثم سياق التبيان على نمط آخر.... ٥

(فيها إيماضات)

١ ـ إيماض ـ الزّمان والمكان والدّهر................................................ ٥

٢ ـ إيماض ـ الزّمان والدّهر والسّرمد............................................... ٦

٣ ـ إيماض ـ الوجود فى الزّمان أخصّ من الوجود فى الدّهر........................... ٨

٤ ـ إيماض ـ الدّوام الدّهرى هو السّرمديّة.......................................... ٨

٥ ـ إيماض ـ عدم الحادث من مبادى وجود الزّمان.................................. ٩

٦ ـ إيماض ـ السّبق الزّمانيّ والدّهري السّرمديّ...................................... ٩

٧ ـ إيماض ـ القبليّة السّرمديّة والبعديّة الدهريّة...................................... ٩

٨ ـ وهم وإزاحة ـ التقدّم من صفات الحقّ تعالى................................... ١٠

٩ ـ إيماض ـ الطارئ هو الوجود والعدم فى الزّمان حقّ.............................. ١٢

١٠ ـ إيماض ـ الحادث يبطل العدم الزّمانيّ........................................ ١٢

١١ ـ إيماض ـ نسبة الموجود المعيّن الى سائر الموجودات............................. ١٢

١٢ ـ تشريق ـ معيّة الحق القديم ونسبته الإحاطيّة.................................. ١٣

١٣ ـ سياقة ـ الحدوث الدّهريّ لعوالم الجواز والإمكان.............................. ١٤

١٤ ـ حكومة ـ آراء المشائيّة والرّواقيّة والحكماء السّبعة............................. ١٥

١٥ ـ استشراق ـ الفاعل الحقّ لا تجدّد فيه....................................... ١٥

٢٧

١٦ ـ تنبيه ـ الزمان دهريّ ولا عكس............................................ ١٧

١٧ ـ تذييل ـ مناط علاقة المفارق مع الزّمانىّ..................................... ١٩

السّقاية الثانية

فيها طائفة من شئون الحوادث بحسب أحكام الحدوث ثمّ التبيان على نمط آخر

١ ـ إيماض ـ أنواع السّبق الباقية................................................. ٢٠

٢ ـ إيماض ـ سبق الماهيّة على الوجود وسبق جاعل الماهيّة.......................... ٢١

٣ ـ إيماض ـ الحقيقة الامكانيّة حيّز القوّة المحضة................................... ٢٢

٤ ـ إيماض ـ المعلول له مرتبة القوّة والفعليّة........................................ ٢٤

٥ ـ إيماض ـ الحدوث تدريجيّ ودفعيّ وزمانيّ...................................... ٢٤

٦ ـ إيماض ـ الحركة التّوسّطيّة والحركة القطعيّة..................................... ٢٥

٧ ـ تنظير ـ الحاصل فى الزّمان لحصوله أوّل وآخر.................................. ٢٦

٨ ـ إيماض ـ الحدوث الزّمانيّ وقسمته............................................ ٢٦

٩ ـ إيماض ـ العدم الزّمانيّ قبل الوجود وبعد الوجود................................ ٢٧

١٠ ـ إحصاء ـ الحركة القطعيّة والآنيّة والتوسطيّة.................................. ٢٧

١١ ـ تنبيه ـ حلّ عقدة الشّكوك والإعضالات.................................... ٢٨

١٢ ـ إيماض ـ الحدوث الزّمانيّ والحدوث الدّهريّ.................................. ٢٩

١٣ ـ تشريق ـ الحدوث الزّمانيّ والتّزمّن........................................... ٣٠

١٤ ـ تشريق ـ الحدوث الدّهريّ والحادثات....................................... ٣٠

١٥ ـ تتمة ـ الكائن والمبدع وحدوثهما........................................... ٣١

١٦ ـ استشراق ـ جود المفيض الحقّ والماهيّة الجوازيّة................................ ٣١

١٧ ـ إيماض ـ الحادث إمكانه علّة لفاقته........................................ ٣٢

١٨ ـ إيماض ـ المحدث مسبوق الوجود بالعدم وهو لازمه............................ ٣٢

١٩ ـ إيماض ـ الحادث متعلّق بالعلّة حدوثا وبقاء.................................. ٣٣

٢٠ ـ إيماض ـ طباع المجعوليّة للحادث........................................... ٣٤

٢١ ـ إيماض ـ الحدوث لازم الذّات والبقاء لاحق.................................. ٣٥

٢٢ ـ تشريق ـ البارئ الفعّال يذوّت على الاتصال................................. ٣٦

٢٨

٢٣ ـ سياقة ـ كلّ حادث ذاتيّ حادث دهريّ أيضا................................ ٣٦

٢٤ ـ تشريق ـ الحادث الزّمانيّ يستدعي سبق العدم الزّمانيّ.......................... ٣٦

٢٥ ـ تشريق ـ الله سبحانه متقدم بالذّات وبالسّرمد................................ ٣٧

٢٦ ـ إيماض ـ كلّ حادث مسبوق الوجود بالمادّة.................................. ٣٧

٢٧ ـ إيماض ـ الإمكان الذّاتيّ والاستعداد........................................ ٣٨

٢٨ ـ إيماض ـ الحادث الممكن بحسب الذّات والتعلّق بالموادّ......................... ٣٨

٢٩ ـ إيماض ـ امكان الإبداعيّات وافتقار الماديّات................................. ٣٩

٣٠ ـ إيماض ـ الحادث ممكن قبل الوجود......................................... ٣٩

٣١ ـ إيماض ـ الحادث محتاج الى سبق وكذا العدم................................. ٤٠

٣٢ ـ تنبيه ـ السّبق والاستعداد بالمادّة زمانيّ لا دهريّ.............................. ٤٠

٣٣ ـ إيماض ـ المسبوق بالمادّة مسبوق بالمدّة أيضا................................. ٤١

٣٤ ـ إيماض ـ الحركة والزّمان سابقة على الحدوث................................. ٤٢

٣٥ ـ تنبيه ـ اثبات اتصال الزّمان والحركة من المبادى لإثبات اتصال الجسم............ ٤٣

٣٦ ـ تشريق ـ الاستمرار يتصور بمقارنة الزّمان.................................... ٤٣

٣٧ ـ إيماض ـ الاتصال الزّمانىّ مادّيّ الهويّة....................................... ٤٣

٣٨ ـ تشريق ـ الفلك الأقصى محدّد الجهات...................................... ٤٣

٣٩ ـ تشريق ـ سبق المادّة فى الحدوث الزّمانيّ لا فى الدّهريّ......................... ٤٤

٤٠ ـ تعقيب ـ حدوث العالم لا زمان قبله........................................ ٤٤

٤١ ـ ذنابة ـ أقسام المجعولات.................................................. ٤٥

٤٢ ـ تتمّة ـ أقسام الجائزات والممكنات.......................................... ٤٥

السّقاية الثالثة

فيها إثبات الهيولى الأولى الدّاخلة فى تجوهر الجسم والحاملة لتكوّن الكائن وفساد الفاسد

١ ـ إيماض ـ موضوع العلوم فى العلم الأعلى...................................... ٤٧

٢ ـ إيماض ـ الجسم الطبيعىّ محسوس من جهة عوارضه............................. ٤٧

٣ ـ إيماض ـ الهيولى الأولى ولها قوّة القبول........................................ ٤٨

٤ ـ إيماض ـ الاتصال على أقسام............................................... ٤٩

٢٩

٥ ـ إيماض ـ الجسم الطبيعيّ وأحكامه........................................... ٤٩

٦ ـ إيماض ـ الجسم الطبيعيّ لا يتبدّل............................................ ٤٥

٧ ـ إيماض ـ الجوهر المتصل بالذّات............................................. ٥٠

٨ ـ إيماض ـ قسمة للأجزاء المقداريّة............................................. ٥٠

٩ ـ إيماض ـ الأجزاء المقداريّة أجزاء المتصل....................................... ٥١

١٠ ـ إيماض ـ وجود الأجزاء المقداريّة فى الاعيان.................................. ٥٢

١١ ـ إيماض هويّة الشيء وتعيّنه............................................... ٥٢

١٢ ـ تنبيه ـ أخذ ما بالعرض مكان ما بالذّات.................................... ٥٣

١٣ ـ تشريق ـ التّشخّص وحكمه فى النّظام الجملىّ................................ ٥٤

١٤ ـ الوحدة الشّخصيّة واختصاصها........................................... ٥٥

١٥ ـ تشريق ـ التّعاقب التعقّبي والتّبادل الابتدائيّ................................. ٥٥

١٦ ـ سياقة ـ كلّ جسم فارد متحصّل الذات من جوهرين.......................... ٥٦

١٧ ـ تشريق ـ الاتصال لا يقبل الانفصال....................................... ٥٦

١٨ ـ إيماض ـ الأجسام الذّيمقراطيسيّة........................................... ٥٧

١٩ ـ تشريق ـ انفصال الأجسام واتصالها......................................... ٥٧

٢٠ ـ القسمة الوهميّة والصّورة الجرميّة............................................ ٥٨

٢١ ـ إيماض ـ الهيولى وما تقوم به............................................... ٥٨

٢٢ ـ تشخّص الهيولى......................................................... ٥٩

٢٣ ـ شك وتحقيق ـ المادّة لا تقبل الانفصال..................................... ٦٠

٢٤ ـ إيماض ـ معانى الوحدة ما نفى الكثرة من لوازمه وضدّه........................ ٦١

٢٥ ـ إيماض ـ أقسام الوحدة................................................... ٦٢

٢٦ ـ إيماض ـ الهيوليات حقائق................................................. ٦٢

٢٧ ـ إيماض ـ تألّف الجسم انضماميّ لا اتحاديّ.................................. ٦٣

٢٨ ـ حكومة ـ الاتصال والانفصال فى الهيولى.................................... ٦٤

٢٩ ـ تنبيه ـ الحجميّة وشاغليّة الحيّز............................................. ٦٥

٣٠ ـ إيماض ـ برهان القوّة والفعل للهيولى........................................ ٦٥

٣٠

٣١ ـ تشريق ـ القوّة والفعل فى عالم الجواز........................................ ٦٦

٣٢ ـ إيماض ـ معنى تشخّص الشّيء............................................ ٦٦

٣٣ ـ تنبيه ـ النّوع فى الشخص................................................. ٦٧

٣٤ ـ تنبيه ـ حكم ما ليس فى اقليم الهيولى....................................... ٦٧

تكملة السّقاية الثّالثة

بذكر ما يلتصق بإثبات الهيولى أشدّ الالتصاق

١ ـ إيماض ـ البرهان على عدم تمادى البعد....................................... ٦٨

٢ ـ إيماض ـ البرهان السّلمىّ لإثبات الهيولى...................................... ٦٩

٣ ـ إيماض ـ برهان الحيثيّات لإثبات الهيولى....................................... ٦٩

٤ ـ إيماض ـ امتناع اللّانهاية.................................................... ٧٠

٥ ـ إيماض ـ العالم متناه والأبعاد محدودة.......................................... ٧١

٦ ـ إيماض ـ حكم العالم وحكم الزّمان........................................... ٧١

٧ ـ تنبيه ـ الطبيعة والهيولى..................................................... ٧١

٨ ـ إيماض ـ صور قائمة بالهيولى الأولى.......................................... ٧٢

٩ ـ إيماض ـ الأجسام المختلفة بالقبول واللاقبول.................................. ٧٢

١٠ ـ إيماض ـ معدّات الصّور السابقة واللّاحقة................................... ٧٣

١١ ـ إيماض ـ المعدّات للأجسام الجرمانيّة........................................ ٧٣

١٢ ـ شكوك وتحقيقات ـ اختلاف الصّور........................................ ٧٤

١٣ ـ إيماض ـ الصّور المنوّعة والجسم المطلق....................................... ٧٥

١٤ ـ تذنيب ـ الطبائع والصّور فى البسائط....................................... ٧٦

١٥ ـ إيماض ـ طباع العليّة والمعلوليّة............................................. ٧٦

١٦ ـ إيماض ـ المضاف مع مضائفه بحسب التّعقل والحصول........................ ٧٧

١٧ ـ إيماض ـ تلازم المقبولين كيف يكون........................................ ٧٨

١٨ ـ إيماض ـ المعيّة بالمعلوليّة والعليّة............................................. ٧٨

١٩ ـ تنبيه ـ كيفيّة التلازم بين المعلولين.......................................... ٧٨

٢٠ ـ إيماض ـ التقدّم والتأخّر بالزّمان وغيره...................................... ٧٩

٣١

٢١ ـ وهم وإيقاظ ـ مساوقة المعين وحكمها...................................... ٨٠

٢٢ ـ إيماض ـ فعليّة تحصّل الهيولى بالصّورة....................................... ٨٠

٢٣ ـ إيماض ـ علاقة الهيولى والصّورة عليّة ومعلوليّة................................ ٨١

٢٤ ـ إيماض ـ المادّة لها القبول ، لا التّأثير........................................ ٨٢

٢٥ ـ إيماض ـ الصّورة جزء من العلّة............................................. ٨٣

٢٦ ـ إيماض ـ الشّخصيّة والمادّة................................................ ٨٤

٢٧ ـ إيماض ـ الصّورة والتناهى والتشكّل......................................... ٨٤

٢٨ ـ إيماض ـ المعلولات على أقسام............................................. ٨٤

٢٩ ـ إيماض ـ الصّورة وتقويم الهيولى............................................. ٨٥

٣٠ ـ سياقة ـ الصّورة وواهب الصّور بإذن ربّه..................................... ٨٥

٣١ ـ تنصيص وتشبيه ـ الصّورة تتمّة العلّة....................................... ٨٥

٣٢ ـ وهم وتشريق ـ الصّورة واحدة بالطّبيعة...................................... ٨٦

٣٣ ـ تشريق ـ الافتقار إلى الجاعل والعلل الأخرى................................. ٨٧

٣٤ ـ إيماض ـ تعلّق الهيولى والصّورة.............................................. ٨٧

٣٥ ـ تشريق ـ مقوّمات الهويّة الشّخصيّة......................................... ٨٨

٣٦ ـ إيماض ـ الجواهر وسائط والأعراض من مقوّمات هويّات الجواهر................ ٨٩

٣٧ ـ تنبيه ـ الهيولى والصّورة كالمتضايفين......................................... ٨٩

٣٨ ـ إيماض ـ تكامل الصّور باحوال من خارج.................................... ٨٩

٣٩ ـ إيماض ـ وجود الصّورة وجودها فى الهيولى................................... ٩٠

٤٠ ـ إيماض ـ التّحرّك فى الهيولى والجسم......................................... ٩٠

٤١ ـ وهم وتثبيت ـ تقرّر الهيولى والصّورة......................................... ٩٠

٤٢ ـ دفاع شكّ ـ تركّب الهيولى والصّورة......................................... ٩١

٤٣ ـ تنبيه ـ الجسم واجزاء الجسم............................................... ٩١

٤٤ ـ تشريق ـ الأطراف نهايات................................................. ٩٢

٤٥ ـ تذكير ـ قبول الهيولى للصّورة لازم لجوهرها................................... ٩٢

٣٢

تلحقه التكملة [للسقاية الثالثة]

بفرائد جمّة غامضة وفوائد مهمّة وامضة

١ ـ تفصلة ـ القوّة تطلق على أمور.............................................. ٩٣

٢ ـ إيماض إيقاظيّ ـ معنى القابل ومعنى الفاعل.................................... ٩٧

٣ ـ اوهام وتسديدات ـ القابليّة والفاعليّة والبحث فى معانيهما...................... ٩٩

٤ ـ تشريق ضابط بضوابط ـ المعيار فى أقسام القابلية والفاعليّة..................... ١٠٢

٥ ـ تشريق ـ المخرج من القوّة الى الفعل......................................... ١٠٥

٦ ـ تشريق ـ لكلّ متحرك محرّك لا يتحرك....................................... ١٠٦

٧ ـ تنبيه ـ النفس المجرّدة ومعالجة الجسد والنفس................................. ١٠٧

٨ ـ سياقة استشراقيّة ـ الاستناد إلى المبدأ القيّوم الحقّ ، جلّ مجده.................. ١٠٨

٩ ـ سياقة تشريقيّة ـ العقل الفعّال والجوهر العاقل البشرى واستكماله............... ١٠٨

١٠ ـ (إيماض ـ إلى السقاية الخامسة).......................................... ١٠٩

السقاية الرائعة

هذه السياقة ساقطة من النّسخة الخطيّة لايماضات المحقق الداماد ، قدّس سره

السّقاية الخامسة

التدرّج إلى الصّقع الرّبوبىّ وسوق النظر إلى القول الأحرى بالجناب الرّبوبيّ

١ ـ إيماض ـ متقرّر الحقيقة وغير متقرّر الحقيقة.................................. ١١٠

٢ ـ إيماض ـ الماهيّات المتأصّلة والمقولات........................................ ١١١

٣ ـ إيماض ـ (انتهى الموجود من الإيماضات للمير الدّاماد ، قدس‌سره).

(كتابخانه مجلس شوراى اسلامى (شماره دوم) مجموعه ، ش ٢٢٩)

(٢)

التقديسات

تقريظ صدر الدّين محمد بن ابراهيم الشيرازىّ................................... ١١٣

٣٣

المقدّمة.................................................................... ١١٤

١ ـ إخاذة ـ وجوب الوجود بالذّات من براهين التوحيد........................... ١١٥

٢ ـ تشريق ـ استناد معلول واحد إلى علّتين مستقلّتين مستحيل.................... ١١٦

٣ ـ تشريق ـ المعلول الواحد له علّة واحدة بعينها................................. ١١٦

٤ ـ تشريق ـ المتّحد بالنّوع يستند إلى المتحد بالنوع............................... ١١٧

٥ ـ تشريق ـ مبدأ الانتزاع هو الطباع المشترك.................................... ١١٨

٦ ـ تشريق ـ الوجود المطلق مطابق لنفس الذّات المتقرّرة........................... ١١٨

٧ ـ تقديس ـ الوجوب الذّاتىّ فعليّة الحقيقة والامكان هلاك الذّات................. ١٢٠

٨ ـ تقديس ـ الواجب بالذّات مبدأ وجوب التقرّر بالفعل......................... ١٢١

٩ ـ فحص ـ القيّوم بالذّات فى الوجود ليس مكانىّ الذّات........................ ١٢٢

١٠ ـ تقديس ـ تضامّ الحقائق ليس يفيد تحصّلا نوعيّا............................ ١٢٢

١١ ـ تقديس ـ البسيط في العقول والبسيط فى الوجود........................... ١٢٤

١٢ ـ تقديس ـ الأجزاء الوجوديّة للماديّات لا للمفارقات......................... ١٢٤

١٣ ـ تقديس ـ المتقرّر بذاته لا يكون ملتئم الذّات من طبائع متباينة................ ١٢٤

١٤ ـ استقصاء ـ تقدّس الواجب عن الذّاتيات المحمولة والأجزاء المعنويّة............. ١٢٥

١٥ ـ تقديس ـ تقدّس القيّوم الواجب عن الأجزاء الانحلاليّة أيضا.................. ١٢٧

١٦ ـ تقديس ـ القيّوم الواجب لا يصير جزءا لحقيقة............................. ١٢٨

١٧ ـ تقديس ـ الجناب الرّبوبىّ مسبّب الأسباب ولا سبب له...................... ١٢٨

١٨ ـ تقديس ـ الواجب بالذات إنيّته نفس ماهيّته............................... ١٢٨

١٩ ـ تقديس ـ الماهيّة مطابق الوجود العينىّ..................................... ١٢٩

٢٠ ـ تقديس ـ ما سوى الأحد الحقّ زوج تركيبىّ................................. ١٢٩

٢١ ـ تقديس ـ إضافة الوجود الى القيّوم إضافة بيانيّة............................ ١٢٩

٢٢ ـ تقديس ـ المفهوم من ماهيّة الأوّل تعالى أنيّته............................... ١٣٠

٢٣ ـ تقديس ـ الأوّل الحقّ مصداق حمل الوجود ومبدأ الانتزاع.................... ١٣٠

٢٤ ـ تقديس ـ الأوّل الحق موجود بالضّرورة وكذا صفاته تعالى..................... ١٣١

٢٥ ـ تقديس ـ تخصّص الوجود وخصوصيّات الماهيّات........................... ١٣١

٣٤

٢٦ ـ تقديس ـ الموجود الحقّ هو الواحد القيّوم الواجب بالذّات.................... ١٣٣

٢٧ ـ تقديس ـ يجب أن يكون للوجود وجود بالذّات............................ ١٣٢

٢٨ ـ تقديس ـ الحقيقة الحقّة هى الوجود القائم بذاته............................ ١٣٥

٢٩ ـ استضاءة ـ المتمايز فى التقرّر وفى لحاظ العقل والافتراق بالماهيّة أو بعضها...... ١٣٦

٣٠ ـ حكومة ـ الواحدات فى الماهيّات وكيفيّاتها................................. ١٣٦

٣١ ـ تشريق ـ ذات الشيء ومقوّم الشيء لا يحتمل الزّيادة والنّقصان............... ١٣٨

٣٢ ـ حكومة ـ اختلاف الوجود القيّومىّ والوجودات الإمكانيّة الهالكة............. ١٣٨

٣٣ ـ تشريق ـ التماميّة والنقص فى موارد مختلفة.................................. ١٤١

٣٤ ـ تشريق ـ تشكيك الطبيعة المرسلة......................................... ١٤٢

٣٥ ـ تقديس ـ الواجب بالذّات هو الواجب الحقّ والكمال المطلق................. ١٤٣

٣٦ ـ تقديس ـ حقيقة الوجوب لا تكون ماهيّة نوعيّة............................ ١٤٤

٣٧ ـ تقديس ـ حقيقة الوجوب لا تكون ماهيّة مبهمة........................... ١٤٥

٣٨ ـ تقديس ـ الوجوب بالذّات لا يحتمل الاشتراك.............................. ١٤٦

٣٩ ـ تقديس ـ المتوحّد بالحقيقة لا شريك له ولا حدّ له ، حقيقة وجود............. ١٤٦

٤٠ ـ تقديس ـ الواحد الحقيقىّ لا حدّ له فلا برهان له ، بل هو البرهان والشاهد.... ١٤٧

٤١ ـ مفحص ـ الوقوف على حقائق الأشياء ليس فى قدرة البشر.................. ١٤٨

٤٢ ـ تقديس ـ تعريف الحقيقة القيّوميّة متعالية عن الماهيات الجائزات............... ١٥٠

٤٣ ـ تقديس ـ المعنى المصدرىّ لا يكون من عوارض الذات والماهيّة................ ١٥١

٤٤ ـ تقديس ـ وجوب التقرّر للقيّوم الواجب يكون بنفس ذاته.................... ١٥٢

٤٥ ـ تقديس ـ الوجوب بالذّات عنوان حقيقة القيّوم بالذات...................... ١٥٢

٤٦ ـ تقديس ـ برهان التوحيد منتظم نظمه الطبيعىّ.............................. ١٥٤

٤٧ ـ تقديس ـ المجعول الأوّل يستدعى الجاعل الواجب بالذات.................... ١٥٥

٤٨ ـ تقديس ـ الناظم للنظام الجملىّ الواحد الأتمّ نظام الخير قيّوم واحد............. ١٥٥

٤٩ ـ تقديس ـ القيّوم الواجب هو الوجود الصّرف الحقّ.......................... ١٥٧

٥٠ ـ تقديس ـ كافّة الماهيّات ترتبط بواحد حق قيّوم............................. ١٥٨

٣٥

٥١ ـ تقديس ـ الصّفات الكماليّة فى الماهيّات ظلال الكمالات فى القيّوم بالذّات.... ١٥٩

٥٢ ـ ظنون وتنبيهات ، تعريفات للتوحيد ليست مرضيّة......................... ١٦٠

٥٣ ـ تقديس ـ إطلاق «الوجود لا فى موضوع» على القيّوم الواحد ليس من قبيل الجنس ١٦١

٥٤ ـ تقديس ـ وحدة البارى تعالى ليست وحدة عدديّة.......................... ١٦٣

٥٥ ـ تقديس ـ مبحث العلم ، علم الواجب الحق أكمل العلوم.................... ١٦٦

٥٦ ـ تنبيه ـ الشيء العاقل المجرّد معقول نفسه وعقل ذاته......................... ١٦٧

٥٧ ـ تقديس ـ العلم والكمالات عين الحقيقة الحقّة.............................. ١٦٧

٥٨ ـ تقديس ـ القيّوم الحقّ هو علم محض لا كثرة فيه من جهة العلم............... ١٦٨

٥٩ ـ تشريق ـ العلم بالعلّة يوجب العلم بماهيّة المعلول وإنيّة....................... ١٦٩

٦٠ ـ تقديس ـ المعلوم الفعلىّ والمعلوم الانفعالىّ.................................. ١٧٠

٦١ ـ تقديس ـ علم الجاعل التّامّ بنفسه وبالأشياء فوق التّمام..................... ١٧٠

٦٢ ـ تقديس ـ عقل الشيء لذاته وجوده لذاته وعقله لغيره وجود الغير عنده........ ١٧١

٦٣ ـ بسط ـ المعلومات متضاعفة الفاقة الى الجاعل العالم بها...................... ١٧٢

٦٤ ـ تلويح ـ الوجود الواجب بالذّات له الاضافة الجاعليّة إلى غير ذاته............. ١٧٤

٦٥ ـ تقديس ـ ذات الجاعل العالم محيط بكلّ المعلومات.......................... ١٧٥

٦٦ ـ تشريق ـ علوم العقول من فيوض علم الحقّ سبحانه......................... ١٧٧

٦٧ ـ تقديس ـ العلم البسيط الحق أبلغ العلوم تجرّدا.............................. ١٧٨

٦٨ ـ استشراق ـ الفاعل الحق العالم بالأشياء أقرب من كلّ شيء................... ١٧٩

٦٩ ـ تقديس ـ القيّوم بالذات يعقل كل شيء عقلا غير زمانىّ..................... ١٨٠

٧٠ ـ تشريق ـ العلة الأولى للتكثّر هى الموجود القارّ القابل للوضع................. ١٨١

٧١ ـ تشريق ـ الزمان والدّهر والسّرمد.......................................... ١٨٢

٧٢ ـ تشريق ـ نسبة الأمكنة والأزمنة إلى القيّوم واحدة........................... ١٨٣

٧٣ ـ تأنيس تمثيلىّ ـ نسبة الأشياء والموجودات إلى البارى تعالى.................... ١٨٥

٧٤ ـ تشريق ـ التّشخّص مطلق على معنيين.................................... ١٨٦

٧٥ ـ تغريب وتشريق ـ الجاعل التامّ يفعل تشخّص الهويّة بذاته.................... ١٨٦

٧٦ ـ تشريق ـ العلم بالجسمانىّ احساسىّ أو تعقّلي.............................. ١٨٩

٣٦

٧٧ ـ تقديس ـ القيّوم الواجب أقدس من أن يكون زمانيّا أو مكانيّا................ ١٩٠

٧٨ ـ حكمة تفسّرية ـ توضيح فى العلم الإلهيّ فى الكتاب الكريم................... ١٩٣

٧٩ ـ وهم وتقديس ـ علم البارى العلم التامّ بكنه الماهيّة ليس يزداد أو يشتدّ........ ١٩٤

٨٠ ـ شكّ وتقديس ـ إضافة الجاعل العالم الحق إلى مجعولاته ومعلوماته بغير نهاية..... ١٩٦

٨١ ـ تقديس ـ مراتب علم الفيّاض سبحانه بتراتيب النّظام....................... ١٩٧

٨٢ ـ إيقاظ ـ علم الجاعل الحقّ بأفعال الانسان لا يصادم اختيار الإنسان........... ١٩٨

٨٣ ـ تقديس ـ أكمل الإدراك للبارى تعالى ثم للأنوار العقليّة ثم العلوم النّفسانيّة..... ١٩٩

٨٤ ـ تعقيب ـ تعرّف الإنسان بالأسماء الحسنى لله تعالى.......................... ٢٠١

٨٥ ـ تقديس ـ جاعل النظام مفيض الخير بالعلم والاختيار........................ ٢٠١

٨٦ ـ تقديس ـ القيّوم المفيض للمجعولات يعلمها ويوحى بها من غير طلب وشوق... ٢٠٢

٨٧ ـ تقديس ـ العالم الحق كما لعلمه مراتب لإرادته أيضا مراتب.................. ٢٠٤

٨٨ ـ تذييل ـ مراتب العلم والإرادة ونقع على معان ثلاثة......................... ٢٠٥

٨٩ ـ تقديس ـ فاعليّة الفاعل الحق والغرض والغاية والفائدة....................... ٢٠٦

(كتابخانه مجلس شوراى اسلامى (شماره دوم) ، مجموعه ، ش ٢٢٩)

(٣)

الإيقاظات

مقدّمه ـ فى مسألة خلق الأفعال............................................... ٢٠٧

الإيقاظ الأوّل ـ خيرات نظام الوجود والشّرور................................... ٢١٤

الإيقاظ الثاني ـ المادّة الأولى القابلة والحكمة المتصلة.............................. ٢٢١

الإيقاظ الثالث ـ لا جبر ولا تفويض ولكن أمر بين أمرين........................ ٢٢٢

الإيقاظ الرابع ـ الرّوايات فى الأمر بين الأمرين ، الاثنتان والتّسعون عددا............ ٢٢٧

الإيقاظ الخامس ـ القدريّة والجبريّة والمفوضة..................................... ٢٥٥

نقل كلام من رسالة «جبر وقدر» من نصير الدين الطوسى باللغة الفارسيّة......... ٢٥٨

الإيقاظ السّادس ـ أفعال العباد والإرادة ونظام الوجود الخير....................... ٢٦٠

(كتابخانه مجلس شوراى اسلامى ، مجموعه طباطبائى ، ش ٨٨٣)

٣٧

(٤)

الإعضالات      ٣٦٧

المقدّمة.................................................................... ٢٦٧

الإعضال الأوّل ـ زاوية حدبة الدائرة والخطّ المماسّ إيّاها.......................... ٢٦٧

الإعضال الثاني ـ نسبة الكرة إلى الكرة وحكمها................................. ٢٦٨

الإعضال الثالث ـ نسبة المحيط والقطر ومقدارها................................. ٢٦٩

الإعضال الرابع ـ جيب نصف سدس الدّور وحكمه............................. ٢٦٩

الإعضال الخامس ـ مبصران معا وإبصارهما يمكن أم لا........................... ٢٧٠

الإعضال السادس ـ مقدار اليوم وليله دورة تامّة من معدّل النهار.................. ٢٧٠

الإعضال السابع ـ المعلول مع تحقق العلة متصاعد إلى الجاعل الحق................. ٢٧١

الإعضال الثامن ـ العلّة المعدّة ومادّة المعلول..................................... ٢٧١

الإعضال التاسع ـ السّلسلة الوجودية والعلّة التامّة............................... ٢٧٢

الإعضال العاشر ـ لازم الماهيّة واستناده إلى الماهيّة والجاعل........................ ٢٧٣

الإعضال الحادى عشر ـ علم الله سبحانه بكلّ شيء عين ذاته.................... ٢٧٣

الإعضال الثاني عشر ـ الجعل المركب واستناد المركّب إلى الجاعل................... ٢٧٣

الإعضال الثالث عشر ـ إرادة الله تعالى ليست عين علمه تعالى................... ٢٧٤

الإعضال الرابع عشر ـ القدرة الاختياريّة ومعناها................................ ٢٧٥

الإعضال الخامس عشر ـ حمل الجزئىّ على الجزئىّ وحمله على الكلىّ................ ٢٧٦

الإعضال السّادس عشر ـ تقسيم الحكم الى الأحكام الخمسة..................... ٢٧٦

الإعضال السابع عشر ـ الصّلاة فى المكان المغصوب............................. ٢٧٧

الإعضال الثامن عشر ترك المسنونات بأسرها من الكبائر......................... ٢٧٨

الإعضال التاسع عشر ـ نيّة المعصية وحكمها................................... ٢٧٨

الإعضال العشرون ـ معنى الكراهة فى العبادات.................................. ٢٧٩

(كتابخانه ملك ، موقوفه آستان قدس رضوى ، مجموعه ش. ٢ / ٦٦٧)

٣٨

(٥)

خلسة الملكوت

المقدمة.................................................................... ٢٨١

الرشح الأوّل

صانع التجوهر والوجود قد توحّد بالقدم الصريح واستأثر بالأزليّة السرمديّة

١ ـ الإفاضة من عالم الملكوت لإملاء هذه الرّسالة............................... ٢٨٣

٢ ـ ترشيح ـ الحركة التوسّطيّة وعروضها للوجود.................................. ٢٨٦

٣ ـ خلسة قدسيّة ـ تقدّم البارى سبحانه سرمدىّ وذاتيّ والعالم متأخّر هويّة.......... ٢٨٧

٤ ـ عقد وعقبات ثلاث ـ الجاعل التامّ البارى الأزلىّ والزّمان الحادث............... ٢٨٨

٥ ـ خلسة ملكوتيّة ـ إفاضة الجاعل التامّ على المجعول الحادث..................... ٢٩٠

٦ ـ تشريق ـ أجوبة المعضلات والشّبهات فى الجاعل والحدوث..................... ٢٩٢

٧ ـ عقد وحلّ ـ إيجاد العالم المعدوم والوجود الحادث............................. ٢٩٣

٨ ـ تشريق ـ الإبداع والصّنع فى قاطبة الموجودات................................ ٢٩٤

٩ ـ تشريق ـ كيفيّة خلق العالم بعد عدمه الصّريح................................ ٢٩٥

١٠ ـ توفيقة ـ الشبهات فى الدهر والزمان والحادثات............................. ٢٩٧

١١ ـ وهم وتحصيل ـ العدم المستمرّ والفضاء الممتدّ والجرم الأقصى................. ٢٩٨

١٢ ـ حكومة ـ أقوال المتكلفين وقول الحكماء فى النظام وأجزائه................... ٢٩٩

١٣ ـ تعقيب ـ قاطبة الأشياء المسبوقة بالعدم الدهرىّ فائضة عن صنع الجاعل الحق.. ٣٠٠

١٤ ـ ختام ـ الخلق والبعث والمخلوقات. وذكر أحد عشر حديثا فى الباب.......... ٣٠٢

١٥ ـ تعقيب ـ نظام الكل ونظر الطوائف فى الحدوث............................ ٣٠٥

الرّشح الثاني

فى تحقيقات وتفصّيات يستتمّ بها إسباغ الفحص وإشباع النظر فى ما كنّا بسبيله

١ ـ خلسة ملكوتيّة ـ موضوع التغيّر مستوجب للامتداد وصدور الحوادث........... ٣٠٦

٢ ـ ترشيح ـ وجود المبدع الحقّ وجعل العالم وإفاضة الخير.......................... ٣٠٦

٣ ـ تفصية ـ الحوادث الدهريّة والحوادث الكوفيّة الزمنيّة ونظام الخير................ ٣٠٧

٣٩

٤ ـ شكّ وتحقيق ـ الزمان والحركة والبحث فيهما................................. ٣٠٩

٥ ـ تذكرة ـ نهايات المقادير من الوضع لا من جهة المقداريّة....................... ٣١٠

٦ ـ خلسة ملكوتيّة ـ انواع اللزوم والتلازم بين اللازم والملزوم....................... ٣١١

٧ ـ تنوير ـ معنى ملزوم الزوجيّة ونسبته لنفس الأربعة مثلا......................... ٣١١

٨ ـ إزاحة إعضال ـ الملازمة وقدم العالم والدوام الدهرىّ........................... ٣١٢

٩ ـ تذنيب ـ العلاقة والاستلزام وجائز الذات الحادث............................ ٣١٣

١٠ ـ خلسة ملكوتية ـ الحركة ثباتها مستند إلى الجاعل السرمدىّ................... ٣١٣

١١ ـ ترشيح ـ الحركة القطعية والتوسّطيّة معدّة للحوادث الزمانيّة................... ٣١٤

١٢ ـ فصّ ـ الحدوث الذاتىّ والدهرىّ والزمانىّ وملك الامكان..................... ٣١٦

١٣ ـ تصريح تشريقىّ ـ الحركة فى الأسطقسات والأفلاك والنفوس العقليّة........... ٣١٧

١٤ ـ ذنابة ـ الإرادة الجزئيّة والحركة الجزئيّة والنّسبة بينهما......................... ٣١٨

١٥ ـ تتمّة ـ النفوس الفلكيّة وتأثيرها فى الأجرام السّماويّة........................ ٣١٩

١٦ ـ اقتصاص ـ المعدّات وترتّب الوجود إلى القيّوم الواجب تعالى.................. ٣١٩

١٧ ـ خلسات ملكوتيّة الذوات الممكنة باطلة إلّا بإفاضة الجاعل القيّوم تعالى....... ٣٢٣

١٨ ـ خلسة التذكاريّة ـ الحوادث الزمانيّة وآنات الوجود........................... ٣٢٦

١٩ ـ حكومة ـ محاولة تصحيح الحدوث الزّمانىّ................................. ٣٢٨

(كتابخانه ملك ، موقوفه آستان قدس رضوى ، ش ١٦٨٨)

(٦)

الصّراط المستقيم

١ ـ ديباچه ـ الحمد والصّلاة على النبي وآله..................................... ٣٢٩

٢ ـ مقدّمة ـ مسألة ارتباط الحادث بالقديم...................................... ٣٣١

٣ ـ عهد ووصيّة ـ بيان مقام النفس والعقل..................................... ٣٣٤

٤ ـ إيقاظ عقلىّ ـ خلعيّة فلوطين ، وظنّ أنّه من أرسطو.......................... ٣٣٥

٤٠