صلىاللهعليهوآلهوسلم زيرا كه دختر زاده را سبط مى گويند ومى تواند بود كه : مراد آن باشد كه آن حضرت سبطي است همچون اسباط بنى إسرائيل كه از اولاد ائمه بوده اند همچنانچه از اسباط بنى پيغمبران مى بوده اند. ديگر از القاب آن حضرت زكى است يعنى پاكيزه. زيرا كه آن حضرت به حسب ونسب پاكيزه بوده واز جميع عيبها وعارها ومعايب ومثالب مطهر است وطهارت فطرت آن حضرت به كمال است.
المقتول بين الكرب والبلاء ، المدفون بالطف من الكربلاء.
آن حضرت كشته شده است ميانه شدت وبلا ؛ ودفن كرده شده است در طف از كربلا ؛ واين اشارت است به قتل آن حضرت ودفن در كربلا.
روايت كرده اند كه چون حضرت حسين عليهالسلام با اهل بيت وجماعت خود حوالى كوفه رسيد عبيد الله بن زياد ، [عمر بن] سعد را با بيست هزار سوار به جنگ آن حضرت فرستاد. او با لشكرها از كوفه بيرون آمد ودر مقدمه لشكر خود حر بن قيس رياحى را با هزار سوار روانه گردانيد ؛ چون حر با آن لشكر بدان حضرت رسيد ، آن حضرت فرمود : تو چه كسى وبه چه كار آمده اى؟ گفت : من حر بن قيسم ومرا فرستاده اند كه از تو جدا نشوم تا لشكر به تو رسد. آن حضرت فرمود اهل كوفه با من بيعت كردند ومرا طلب نمودند ومن به سخن ايشان آمدم. اكنون اگر مى خواهند من بازگردم. حر گفت اى فرزند رسول الله! كوفيان با عبيد الله موافق شده اند با يزيد بيعت كرده ودر قصد تواند. تو از اين راه كه آمده اى طريق ديگر پيش گير وبازگرد ومن بگويم كه من بديشان نرسيدم. آن حضرت قبول فرمود وبازگشت وآن شب همه شب سير فرمود چون بامداد كرد در موضع كربلا نزول فرموده بود. فرمود اين موضع را چه نام است؟ گفتند كربلا. فرمود : هذا موضع كرب وبلاء ؛ يعنى اين جاى شدت وغم وبلا است.
چون آن حضرت فرود آمد حر را ديد كه با لشكر در مقابل او فروآمدند. با حر