مفسر در ديباچه جزء أول چنين گفته : «اما بعد اين فقير حقير كثير التقصير ، أحقر عباد الله القدير ، ميرزا محمد بن رضا القمي ـ أحسن الله أحوالهما ـ چون مدتى بود كه در خاطر داشت كه تفسيرى بزبان فارسى ، كه موافق أحاديث ائمه ـ عليهم السلام ـ وطرق علماء شيعه ـ رضوان الله عليهم ـ بوده باشد ، در سمط تحرير وسلك تقرير منتظم سازد وبواسطه قصور بضاعت وكوتاهى دست فطنت ، از اجراى اين عزم عظيم وفوز باين مرتبه جسيمه متقاعد بود ، تا از پردگيان سرا پرده توفيق اشارت بحل اين عقده ، شرف صدور يافت. بعد از استخاره وتوكل عنان مركب سعى را بعرصه جهد ، منعطف ساخته ، از أرواح ائمه ـ صلوات الله عليهم أجمعين ـ مستمد گرديده ، در نوشتن اين تفسير ، مبادرت نمود. وبشارت باين اشارت ، در زمان دولت پادشاه جم ... أعني شاه سليمان الحسيني الموسويّ الحيدرى الصفوي بهادر خان ـ خلد الله ملكه وسلطانه ـ شد ... واين كتاب را تبيان سليمانى موسوم ساخت ـ والله الموفق والمعين».
وپايان همان جزء چنين است : «تم الجزء الاول من التفسير الموسوم بالتبيان السليماني ، على يد مؤلفه الفقير ميرزا محمد بن رضا المشهدي ، في منتصف رجب المرجب سنة ١٠٨٥».
٧ ـ ستة ضرورية : فارسى ، شامل شش مقدمه كه بناى ايمان بر آنهاست.
نسخه اى از آن در كتابخانه آستان قدس رضوى ، بشماره ١٤٣ ، نگهدارى مى شود.
مصنف در ديباچه آن گفته : «اما بعد چنين گويد فقير حقير ميرزا محمد بن محمد رضا القمي أصلا ، المشهدي مولدا ومسكنا كه : اين چند مسئله است كه باعتقاد فقير مبناى ايمان است. وبگوش خاص وعام رسانيدن آن لازم ... آن مسائل را بزبان فارسى كرد كه همه كس بفهمند ، بيان نمود ، تا مواليان امير المؤمنين