و آن سه كه مؤنّث را بود : مَضْرُوبَةٌ ، مَضْرُوبَتانِ ، مَضْرُوبٰات.
مَضْرُوبَةٌ : يعنى يك زن زده شده.
در اصل مَضْرُوبٌ بود ( مفرد مذكّر بود ) خواستيم مفرده مؤنّث بنا كنيم تاء منوّنه كه علامت تأنيث اسم بود در آخرش درآورديم و ماقبل تاء را فتحه داديم مَضْرُوبَةٌ شد.
و آن [ مضروبةٌ ] يك لفظ است به جاى سه معنى چنانكه گويى : هِىَ مَضْرُوبَةٌ ، و اَنْتِ مَضْرُوبَةٌ ، و اَنَا مَضْرُوبَةٌ ، يعنى اوست يك زن زده شده ، و تويى يك زن زده شده ، و منم يك زن زده شده.
مَضْرُوبَتٰانِ : يعنى دو زن زده شده. صيغه تثنيه مؤنّث است از اسم مفعول.
اصلش مَضْرُوبَة بود ، ( مفرد بود ) خواستيم تثنيه بنا كنيم ، الف كه علامت تثنيه بود با نون عوض تنوين در آخرش درآورديم مَضْرُوبَتٰانِ شد.
و آن [ مضروبتان ] يك لفظ است به جاى سه معنى چنانكه گويى : هُمٰا مَضْرُوبَتٰانِ ، و اَنْتُمٰا مَضْرُوبَتٰانِ ، و نَحْنُ مَضْرُوبَتٰانِ ، يعنى ايشانند دو زنان زده شده ، و شماييد دو زنان زده شده ، و ماييم دو زنان زده شده.
مَضْرُوبٰات : يعنى گروه زنان زده شده.
در اصل مَضْرُوبَة
بود ( مفرد بود ) خواستيم جمع بنا كنيم ، الف و تاء كه علامت جمع مؤنّث بود در آخرش درآورديم مَضْرُوبَتٰات شد. تاىِ اوّل دلالت مى كرد بر تأنيث و تاىِ ثانى هم دلالت مى كرد بر جمع و