بود نشسته است بر روى همان حصير وطبقى خرماى صيحانى نزد آن حضرت نهاده ، چون در رفتم وسلام كردم يك كف از آن خرما به من داد. چون بشمردم همان هفده عدد بود. گفتم : اى امام زيادت گردان مرا از اين خرما. فرمود : اگر پيغمبر صلىاللهعليهوآلهوسلم جهت تو زيادت مى گردانيد ما زيادت مى گردانيديم واين از غرابت مراتب ومقامات آن حضرت است.
رافع معالم التوحيد وناصب ألوية الإيمان
آن حضرت رفع كننده نشانهاى توحيد ونصب كننده لواهاى ايمان است. واين اشارت است بدانكه آن حضرت آيات توحيد را بر مردمان مبين گردانيده واعلام ايمان از اعلام وتعليم آن حضرت بر مردمان ظاهر شده.
شيخ كمال الدين ابن طلحه كه صاحب كتاب مناقب ائمه است در كتاب خود به اسناد روايت كرده كه در سالى كه حضرت امام على بن موسى رضا از مدينه به خراسان آمد جهت آنكه مأمون خليفه آن حضرت را طلب كرده بود كه ولايت عهد خود بدو تفويض كند چون به نيشابور رسيد تمامى اهل نيشابور آن حضرت را استقبال كردند وآن حضرت در اندرون محفه بود وپرده انداخته ومحفه بر استرها بار كرده بودند وآن روز نيشابور معمورترين مملكتهاى خراسان بود چنانچه سى هزار محدث كه تمامى محبره همراه داشتند به استقبال امام بيرون آمده بودند وبزرگ ايشان امام احمد بن حرب نيشابورى بود وامام محمد بن اسلم طوسي بودند.
چون مردم نيشابور به نزديك محفه حضرت امام على بن موسى الرضا عليهالسلام رسيدند محدثان آواز برداشتند وگفتند : اى فرزند رسول خداى به حق خدايى كه تو را اين مقامات ومراتب كرامت فرموده كه ما را حديثي از اسناد پدران خود روايت فرما. پس آن حضرت پرده از محفه برداشت وسر مبارك بيرون كرد وگيسوهاى مبارك آويخته بود. پس فرمود : حديث گفت پدر من از براى من ، پدر