دوزخ سپرد ومهدى بفرمود تا پاى مردار آن خارجى بكشيدند وبيرون بردند ، وعذر خواهى حضرت امام كرد واو را روانه گردانيد وچنين اثرى غريب وكرامتي عجيب از آن حضرت ظاهر شد.
المطلع على أسرار الغيوب بتعليم الله الخالق
آن حضرت مطلع وآگاه است بر پوشيده هاى غيبى به تعليم خداوند آفريننده. واين اشارت است به اطلاع آن حضرت بر اسرار غيبيه كه ائمه هدى را بوده به الهام وتعليم الهى ، چنانچه روايت كرده اند كه يكى از محبان امام جعفر عليهالسلام گفت : من در بغداد بودم ومنصور خليفه عباسي يراق كرده بود كه به حج برود. من به مكه آمدم وبا حضرت امام حكايت كردم كه منصور خليفه امسال داعيه حج دارد. آن حضرت فرمود : منصور كعبه را نمى بيند. چون موسم حج شد ، منصور به عزم حج از بغداد بيرون آمد. چون از بغداد روانه شد من به خدمت حضرت امام رفتم وگفتم : منصور از بغداد بيرون آمده اين است. فرمود : منصور كعبه را نمى بيند. چون به مدينه رسيد رفتم وديگر بار تكرار كردم. همان سخن فرمود. چون از مدينه بيرون آمد ومتوجه مكه شد ونزديك مكه رسيد مرا شكى پيدا شد ، چون به محل رسيد كه آن را چاه ميمون مى گويند وتا مكه يك دو فرسخ است شب در آنجا وفات كرد. صباح برخاستم وبا خلايق به استقبال منصور رفتم وخاطر من ترددى بسيار در امام پيدا كرده بود. مردمان پى آمدند وخبر مى دادند كه منصور ديشب وفات كرد. من بازگشتم وآن خبر با حضرت امام بگفتم ودر خواست كردم كه جهت من استغفار كند. چون آن حضرت بر دوستان خود عطوف وشفوق ومهربان بود جهت من استغفار فرمود.