الصفحه ٧٠ : ـ وامى انت (٦)
، فقال : اما * انك ان تعن (٧)
اخاك المسلم احب إلى من طواف اسبوع بالبيت مبتديا (٨)
، ثم قال
الصفحه ٤٠ :
عليه السلام ، فقال
ابان اياك يريد هذا؟ قلت : نعم ، قال : ومن هو؟ قلت رجل من اصحابنا ، قال : هو مثل
الصفحه ٨٥ :
٥ ـــ باب اجتماع الأخوان في محادثتهم
٤
٢٦ ــ باب الشكوى إلى الأخوان
٣٤
٦ ــ
الصفحه ٤١ : كه مسلمان بر برادر دارد بپرسم ، من از أو پرسيدم پاسخى نداد ـ چون آمدم
كه ويرا وداع كنم گفتم از شما
الصفحه ٧٩ :
باب (٤١) مهربانى به
برادران
١ ـ پيغمبر فرمود : هر كس از امتان من
كه در بارهء برادر دينى خويش مهر
الصفحه ١٣ :
زيرا كه وى از آل بويه بوده است ممكنست اينكه أو را از فرزندان بابويه دانسته اند
اشتباه باشد يا اينكه
الصفحه ٦٨ : الله بها (٤)
حسنة ، وحط (٥)
عنه «(بها)» سيئة ، ورفع له بها «[(درجة فإذا فرغ من حاجته كتب الله له
الصفحه ٥٦ : .
٢ ـ عن ابى عبد الله
عليه السلام قال : ثلاثة من خالصة الله عزوجل يوم القيمة رجل زار اخاه في الله
عزوجل
الصفحه ٧٥ : ) خوار ساختن
برادران
١ ـ پيغمبر فرمود : كه خدا ميفرمايد من
با كسى كه بندهء مؤمن مرا خوار بدارد در جنگ
الصفحه ٢ :
استعرنا نسخة الكتاب هذا ، لاعادة طبعه
بلاوفست ، من مكتبة المدرسة الفيضية العامرة بقم المقدسة. باذن
الصفحه ٥٥ : .
٥ ـ پيغمبر خدا فرمود : كه خداوند گفته
مؤمنان برادر يكديگرند وبكار همديگر ميرسند وروز قيامت من نيازمندى آنان
الصفحه ٧١ : ومادرم فداى تو باد پس فرمود آگاه باش اگر تو ببرادر مسلمانت كمك
كنى نزد من بهتر است از اينكه يكهفته در
الصفحه ١٤ : پايان مى يابد مانند نامه وژاله وخانه ونظاير آن. عقيدهء من اينست كه
اين گونه نامها را مانند همان كلماتي
الصفحه ٦٥ : اگر دنيا را بتو ميدادم
پاداش كمكى كه به من كردى نمى شد پاسخ ميدهد كه من همان شادى هستم كه در دنيا بدل
الصفحه ١١ : ء مردان چه در دورهء پيش از اسلام وچه در دورهء اسلامي بسيار رايج بوده است
وتا جايى كه من استقصا كرده ام بجز