توقيت آن [است] به آنچه نزديك به طرفة العين مى شود ؛ چنان كه گفته شده وخبر به آن هم وارد شده : «إنّ حلقة الباب التي تحركت عند ذهابه لم تسكن عن الحركة في إيابه» (١) ، (به درستى كه حلقه در كه وقت رفتن پيغمبر حركت نمود در وقت برگشتنش از حركت نيارميده بود) ، پس آن هر چندى كه تقريباً عادم النظير نيست چنان كه آصف بن برخيا گفت : (أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ) (٢) (يعنى من مى أورم آن را به تو پيش از آن كه چشمت به سويت باز گردد).
وهمين از يمن تا شام كه مسير يك ماه يا دو ماه است ، مگر اين كه مثل [باشد] ـ اگر مسلمش داريم ـ پس آن رفع استبعاد سير را مى كند از اين حيثيت كه آن سير است.
وامّا كلمات ومخاطبات واقعه با ملائكه وانبيا ـ سلام الله عليهم ـ وبا ذات اقدس تعالايش ، پس صحيح نمى شود وقوع آنها در اين وقت عقلاً با اين كه نظير هم غير مسلم است ، وچه مناظره وكدام مماثله است ميان سير يك ماه ودو ماه وميان مسير پنجاه هزار سال ، با اين كه شعاع [كه] سريع تر اشيا است در حركت بنا به آنچه استنباط كرده اناد متجددون از علماى اروپا در هر ثانيه هفتاد وهشت هزار وهشتصد وچهل ويك [٧٨٨٤١] فرسخ سير مى كند ، حتى گفتند كه شعاع آفتاب در هشت دقيقه به زمين مى رسد وفاصله ، هفتاد ودو ميليون فرسخ است با فرسخى كه چهار هزار ذرعى است.
پس انصاف اين كه قائل شدن به معراج جسمانى ملايمت نمى كند با اين كه مقدار از توقيت ، واعتذار از آن با روحانى بودن آن هم مسمن ومغنى از جوع وگرسنگى نيست ، علاوه بر نبودن فضيلت در آن [و] چنانچه دانستى احتياج نمى شود با او به تحريك حلقه در تا كه از حركت ساكن نشود ، بلكه با آن به براق ورفرف بلكه به جبرئيل وغير او احتياج نباشد.
واز اين جا براى تو ظاهر مى شود نبودن ملايمت ومناسبت ميان دو عبارت دعا بنا به نسخه مجلسى قدسسره ؛ زيرا به درستى كه تسخير براق حاجت نيست وى را با عروج روح ، پس آن از جمله قرينه هاى سياقيه است بر نسخه ديگر به اين كه عبارت ، «وعرجت به» باشد ،
__________________
١. با اين عبارت در مصادر يافت نشد.
٢. سوره نمل ، آيه ٤٠.