تاء مضارع را حذف ، ولام الفعل را ساكن كرديم «اقوم» شد ، كسره بر واو ثقيل بود به فاء الفعل نقل نموديم ، ميان عين الفعل ولام الفعل التقاء ساكنين شد ، عين الفعل حذف گشت «اقم» گرديد ، وهمچنان در پنج صيغه ديگر ، لكن عين الفعل حذف نشده ، زيرا در اقمن حذف شده بود ، ودر چهار صيغه ديگر التقاء ساكنين نميشود.
«اقامة» در اصل «اقوام» بوده مانند اكرام ، فتحه عين الفعل را به فاء الفعل نقل نمودند ، ميان آن والف زائد التقاء ساكنين شد ، عين الفعل حذف گشت «اقام» شد ، تاء مصدرىّ عوضش در آخر آوردند «اقامة» گرديد ، وگاهى تاء را نميآورند ، مانند («رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ وَإِقامِ الصَّلاةِ وَإِيتاءِ الزَّكاةِ :) مردانى هستند كه نه تجارتى ونه بيعى آنان را از ياد خدا وبپا داشتن نماز ودادن زكاة باز نميدارد ـ سورة النّور ـ ٢٤ ـ آيه ٣٧».
واز اين باب است : " ادام ، يديم ، ادم ، ادامة : پيوسته داشتن" و" اجاب ، يجيب ، اجب ، اجابة : پاسخ دادن ودعوت پذيرفتن و" اجار يجير ، اجر ، اجارة : پناه دادن".
مثال از اجوف يائىّ : اطار ، يطير ، اطر ، اطارة : پرانيدن" ثلاثى مجردش : " طار ، يطير ، طر ، طيرانا : پريدن" و" اجاء ، يجىء ، اجئ ، اجاءة : آوردن" ثلاثى مجردش مذكور شده ، صرف واعلال صيغه ها چنان است كه در واوىّ گفته شد ، وعين الفعل چون خودش ياء است ديگر در مضارع قلب نميشود.