ودر باب مفاعلة جائز است همزة را قلب به ياء نمود وگفت : «سايل ، يسايل ، سايل ، مسايلة».
ودر باب تفاعل قلب به ياء يا واو كرده وبگويند : «تسايل ، يتسايل ، تسايل ، تسايلا» يا «تساول ، يتساول ، تساول ، تساولا» گفته شود.
ودر باب تفعّل قلب به واو ، و «تسوّل ، يتسوّل ، تسوّل ، تسوّلا» بگويند.
٢ ـ مادّه رؤية : ديدن" ثلاثى مجردش طبق قاعده صيغه سازى" رأى ، يرأى ، ارء" ميباشد ، لكن همزه عين الفعل را از صيغه مضارع وامر حذف ، وحركتش را به فاء الفعل نقل داده ، ميگويند : «يرى ، ر» ، واين حذف در مضارع وامر واجب ، ولى در ماضى به ندرت در بعضى اشعار ديده شده ، چنانچه استعمال مضارع وامر بصورت اصلش بسيار نادر است.
چهارده صيغه ماضى چنين است.
«راى ، رايا ، راوا ، رات ، راتا ، راين ، رايت ، رايتما ، رايتم ، رايت ، رايتما ، رايتنّ ، رايت ، راينا»
چهارده صيغه مضارع چنين است :
«يرى ، يريان ، يرون ، ترى ، تريان ، يرين ، ترى ، تريان ، ترون ، ترين ، تريان ، ترين ، ارى ، نرى».
چهارده صيغه امر چنين است :
" لير ، ليريا ، ليروا ، لتر ، لتريا ، ليرين ، ر ، ريا ، روا ،