إحقاق الحقّ وإزهاق الباطل - ج ٢٨

آية الله السيّد شهاب الدين الحسيني المرعشي النجفي

تمامى آن زراعت را خورده بود ، بر كنار زراعت ايستاده بودم حضرت امام محمد باقر عليه‌السلام در گذر آمد ، پيش رفتم وسلام كردم. فرمود : چند در وجه اين زراعت صرف كرده [اى]؟ گفتم : صد وبيست دينار طلا ، فرمود : من از پدران خود روايت مى كنم كه حضرت پيغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : تمسكوا ببقايا المصائب ، يعنى دست زنيد بدان چيز كه از مصيبتها باز ماند واين مصيبت كه بدين زمين رسيده آن را آب بده تا حق تعالى در آن بركت كرامت فرمايد. پس من زراعت را آب دادم ومحصول وافى از آنجا برداشتم كه اضعاف آن بود كه در وجه آن صرف كرده بودم.

شخصى ديگر روايت كرده كه نوبتى به قبا مى رفتم از مدينه در ميان روز گرم ، حضرت امام محمد باقر (ع) را ديدم كه از زراعت باغستان خود باز مى گشت وبدن مبارك آن حضرت سنگين بود وعرق كرده بود وبر دو غلام تكيه فرموده بود. در خاطرم گذشت كه مردى بزرگ از اكابر بنى هاشم جهت حرص بر دنيا ، در روزى چنين گرم تعب نفس خود مى فرمايد وچنين زحمت مى كشد ، چون اين معنى در خاطر من خطور كرد ومرا پيش طلبيد وفرمود : (إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ) ما جهت انفاق بر ضعفا ومساكين اين زحمت مى كشيم نه جهت حرص بر دنيا. گفتم : اى پسر رسول خدا! توبه مى كنم. پس توبه مرا قبول فرمود ، وامثال اين بسيار است.

السيف الشاهر ، البدر الزاهر ، العزيز القادر ، الغالب القاهر

آن حضرت شمشيريست كشيده بر دشمنان. واين اشارت است به كمال علم وحجت آن حضرت ، زيرا كه بر ملحدان ومنافقان شمشير حجت از نيام امامت بر ايشان كشيده بود ، يا اشارت است به صلابت آن حضرت در دين ، وآنكه او بر اعداى خداى تعالى شمشير كشيده بود. ولهذا حجاج يوسف وعبد الملك مروان هر چند قصد آن حضرت كردند مغلوب شدند. وآن حضرت ماه شب چهارده است

٣٠١

روشن ، واين اشارت است به كمال جمال آن حضرت همچو ماه مى درخشيد ودر كمال حسن وجمال بود يا آنكه آن حضرت در علم وبزرگى وشرف مشهور وانگشت نما بود وهمچون ماه بدر در روشنى ، وآن حضرت عزيز وتوانا وغالب وفايق است بر اعدا ، واين اشارت است به غلبه وقدرتي كه آن حضرت را بر حجاج يوسف وآل مروان ظاهر شد.

چنانچه روايت كرده اند كه حجاج بن يوسف در قصد اولاد واتباع وشيعه حضرت امير المؤمنين حيدر عليه‌السلام نهايت سعى واهتمام مى نمود ، وهر كس را مى دانست كه از اتباع امير المؤمنين (ع) است قصد مى كرد وايشان را هلاك مى گردانيد تا به غايتي كه روزى گفت : مى خواهم كه امروز تقرب جويم به خداى تعالى به كشتن يكى از مردم ابو تراب. گفتند : از مردم او كسى نمانده ، غلام پير او قنبر نام مانده وعمر او از صد سال گذشته است ومفلوج وزمين افتاده است. گفت : او را حاضر گردانيد ، چون او را حاضر گردانيدند گفت : اختيار كن كه به چه طريق ترا بكشم. قنبر رضى الله عنه فرمود كه : حبيب من ومولاي من على مرتضى عليه‌السلام مرا خبر داده كه كشتن من به طريق گوسفند باشد كه او را ذبح مى كنند ، پس حكم كرد كه او را به طريق گوسفند سر ببريدند وكرامت حضرت امير المؤمنين على عليه‌السلام ظاهر شد كه با وجود آنكه قنبر فرمود كه حضرت مولاي من على مرتضى عليه‌السلام مرا چنين خبر داده وحجاج عليه اللعنة والعذاب مى خواست كه اين سخن دروغ شود ، حضرت حق تعالى دل صعب او را از آن صرف كرد كه به نوعى ديگر او را بكشد تا فرموده آن حضرت درست شود.

غرض كه حجاج لعين مردود را اهتمام به قتل ودفع اولاد امير المؤمنين على بن أبي طالب عليه وعليهم الصلوات والسلام بدين مرتبه بود. ودر روايت صحاح آمده كه حضرت امام محمد باقر عليه‌السلام به مجلس حجاج عليه اللعنة رفت وحجاج در همه علوم آن حضرت سؤال كرد تا آخر پرسيد كه : بدترين قبايل عرب كدام قبيله اند؟

٣٠٢

آن حضرت فرمود : قبيله تو كه ثقيف است وحجاج را سرزنشها كرد وظلم وجور او را با او باز گفت وبر حجاج غالب آمد وبه سلامت وغنيمت از پيش حجاج بازگشت. ودر اين فقره بدان غلبه وقدرت اشاره نموده بود.

حارز المزايا والمآثر صاحب المفاخر والمناقب

آن حضرت جمع گرداننده مزيتها وبزرگى هاست كه اثر آن در دنيا باقيست وصاحب منقبتها وفخرهاست كه در عالم مشهور ومذكور است واين اشارت است به مناقب حسبي ونسبى آن حضرت كه ذات شريفش را حاصل بوده.

جامع ألواح العلوم بلا تكسّب الدفاتر

آن حضرت جمع كننده لوحهاى علوم است بى آنكه متحمل زحمت كسب علم شود از دفترها ، يعنى الواح علوم [را] حق تعالى بدان حضرت عنايت فرموده بود بى آنكه آن حضرت را حاجت بدان باشد كه از دفترها كسب علم كند ، همچو ساير علما ، واين اشارت است به كمال علم آن حضرت.

جابر بن عبد الله رضى الله عنه روايت كند كه حضرت پيغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با من فرمود : تو يكى از فرزندان مرا در خواهى يافت كه نام او موافق نام من باشد ، واو شكافد علم را شكافتنى ، واو را بدين جهت باقر لقب شده ومعنى باقر شكافنده است. ديگر آن حضرت با جابر فرمود : چون او را ببينى سلام بدو برسان.

ودر صحيح مسلم به اسناد خود روايت كرده كه از حضرت امام محمد بن على باقر (ع) كه او فرمود : من با جماعتى پيش جابر بن عبد الله انصارى رفتم واو بسيار پير شده بود وچشم او پوشيده ، از هر يك مى پرسيد كه : تو چه كسى؟ تا نوبت من رسيد. پرسيد : تو چه كسى؟ گفتم : من محمد بن علي بن الحسينم. بسيار خوش وقت شد وگفت : خوش آمدى اى برادرزاده من ، ومرا پيش طلبيد وچون گره بر سينه من بود

٣٠٣

باز گشود ودست مبارك بر سينه من ماليد. گفتم : مرا خبر ده از حج پيغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم. پس حديث حج را تمام از براى من باز گفت وآن حديث بسيار طويل است وتمامى در صحيح مسلم از روايت امام محمد باقر عليه‌السلام كه از جابر بن عبد الله روايت فرمود ثابت است. وعلماى حديث وائمه فقيه ، بسيار فوايد علوم از آن حديث مبارك استنباط فرموده اند وروايات وحكم وفوايد وكلمات رائقه آن حضرت بسيار است.

محيي معارف النبي الفاخر

آن حضرت زنده گرداننده معرفتها وعلوم پيغمبر صاحب فخر وشرف است. واين اشارت است بدانكه دقايق علوم وحقايق معارف حضرت پيغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در دوران امامت آن حضرت تازه شد ومردم از آن فوايد يافتند چنانچه گفته اند از ائمه تابعين هيچ كس آن مقدار روايت ودرايت نيست كه آن حضرت را.

وارث الإمامة كابرا عن كابر

وآن حضرت صاحب ميراث امامت است از بزرگ به بزرگ ، يعنى از پدران بزرگ آن حضرت ميراث امامت يافته ، واين اشارت است بدانكه آن حضرت امام بود وپدران آن حضرت امام بوده اند وامامت ، آن حضرت را به كمال استحقاق حاصل است زيرا كه چيزى كه آن را به استحقاق وبه ميراث يابند صاحب آن بسيار مستحق وسزاوار آن باشد. وحقيقت امامت ، وراثت منصب پيغمبر است در حفظ دين ونشر قواعد علوم ومعارف ، واين وصف ، حضرت امام محمد باقر (ع) را به كمال بوده ، زيرا كه در ميان اهل بيت وائمه ، آن حضرت به مزيد كشف علم وشكافتن حقايق معارف مشهور است ومذكور.

٣٠٤

أبي جعفر محمد الباقر العبد الصالح ابن زيد العابدين على (ع)

كنيت آن حضرت ابو جعفر است وآن حضرت را اولاد بوده ، وجعفر صادق (ع) كه بعد از آن حضرت ، امام شده فرزند اوست واز جعفر فرزندى بزرگتر داشته ، اسم او ابراهيم كه بعد از آن حضرت دعوى امامت مى كرده ، چنانچه مذكور خواهد شد مباحثه او با امام جعفر. ولقب آن حضرت باقر است كه حضرت پيغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را لقب فرموده ، چنانچه مذكور شد ، وعبد صالح هم از القاب اوست.

وارث النبي الشفيع والوصي المنيع ، المقبور مع أبيه بالبقيع

آن حضرت وارث پيغمبر شفاعت كننده ووصى صاحب عزت ومناعت است. واين اشارت است به وارث آن حضرت از حضرت پيغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وحضرت امير المؤمنين على (ع) كه وصى حضرت پيغمبر است وچون آن حضرت شكافنده علوم وحقايق معارف بود ، هم وارث پيغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است وبه مزيد وراثت اختصاص دارد ، وهم وارث حضرت وصى است كه حضرت امير المؤمنين على است زيرا كه شكافتن علم مقتضى مزيد اختصاص است به وراثت منصب وصايت.

وآن حضرت مدفون است با پدر خود در بقيع ، واين اشارت است به وفات ومحل قبر آن حضرت بدانچه آن حضرت روز جمعه غره رجب وبعضى گويند سوم ماه صفر سنه سبع وخمسين از هجرت در مدينه متولد شد ودر ذى الحجة ، وبعضى گويند : در ربيع الأول ، سبع [يا] اربع عشر ومائة وفات فرمود در مدينه ، وسن مبارك او پنجاه وهفت سال تمام شده بود. والده وى ام عبد الله فاطمه بنت الحسن است وقبر آن حضرت در اندرون همان قبر است كه عم پدر آن حضرت مدفون است. وآن صندوق مطهر كه رشك صندوق آسمان ومخزن جواهر حكمت وايمان است بر

٣٠٥

بالاى ايشان نهاده اند وأبواب رحمت از آن قبه مقدسه بر عالم گشاده اند.

اللهم صل على سيدنا محمد وآل سيدنا محمد سيما الإمام الطهر الطاهر محمد الباقر وسلم تسليما.

٣٠٦

الإمام السادس

أبو عبد الله جعفر بن محمد الصادق

(عليه‌السلام)

٣٠٧
٣٠٨

مستدرك

فضائل الإمام السادس ومناقبه عليه‌السلام

نسبه الشريف وميلاده ووفاته

عليه‌السلام

قد تقدم نقل ما يدل على ذلك عن أعلام العامة في ج ١٢ ص ٢٠٨ إلى ص ٢١٦ وج ١٩ ص ٥٠٥ إلى ص ٥٠٧ ، ونستدرك هاهنا عن الكتب التي لم نرو عنها فيما سبق :

فمنهم الحافظ الشيخ محمد بن حبان بن أبي حاتم التميمي البستي المتوفى سنة ٣٥٤ في كتابه «الثقات» (ج ٦ ص ١٣١ ط دائرة المعارف العثمانية في حيدرآباد) قال :

جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب رضوان الله عليهم ، كنيته أبو عبد الله ، يروي عن أبيه ، وكان من سادات أهل البيت فقها وعلما وفضلا ، روى عنه الثوري ومالك وشعبة والناس ، وكان مولده سنة ثمانين سنة سيل الجحاف الذي ذهب بالحاج من مكة ومات سنة ثمان وأربعين ومائة ، وهو ابن ثمان وستين سنة ،

٣٠٩

يحتج بروايته.

ومنهم العلامة المحدث الشيخ أبو بكر أحمد بن علي بن منجويه الأصبهاني المولود سنة ٣٤٧ والمتوفى سنة ٤٢٨ في «رجال صحيح مسلم» (ج ١ ص ١٢٠ ط دار المعرفة ، بيروت لبنان) قال :

جعفر بن محمد الصادق ، وهو ابن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب الهاشمي ، القرشي ، المديني ، كنيته أبو عبد الله ، أمه أم فروة بنت القاسم بن محمد بن أبي بكر الصديق ، وأم أم فروة أسماء بنت عبد الرحمن بن أبي بكر الصديق ، وكان من سادات أهل البيت فقها وعلما وفضلا.

كان مولده سنة ثمانين ، ومات سنة ثمان وأربعين ومائة في آخر السنة وهو ابن ثمان وستين سنة.

روى عن أبيه في الوضوء والصلاة والصوم والحج والجهاد والزهد.

روى عنه عبد الوهاب الثقفي وحاتم بن إسماعيل ووهيب بن خالد والحسن بن عياش وسليمان بن بلال والثوري والدراوردي ويحيى بن سعيد الأنصاري في الحج وحفص بن غياث في الحج ومالك بن أنس وابن جريج.

ومنهم العلامة صدر الأئمة صدر الدين أبو المؤيد موفق بن أحمد المكي أخطب خطباء خوارزم في «مناقب أبي حنيفة» (ج ٢ ص ٨٣ ط دار الكتاب العربي ، بيروت) قال :

جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب رضي‌الله‌عنهم كان من الأئمة. أمه أم فروة بنت القاسم بن محمد بن أبي بكر الصديق رضي‌الله‌عنهم. ولد سنة ثمانين في السنة التي ولد فيها صاحب المذهب ومات سنة ثمان وأربعين ومائة ودفن بالبقيع في قبة الحسن والعباس في جنب أبيه الباقر وجده زين العابدين وعم جده الحسن وعم جد جده العباس بن عبد المطلب فلله در من روضة ما أشرفها وأكرمها

٣١٠

فنشكر الله تعالى الذي رزقنا زيارتها.

ومنهم العلامة أبو بكر محمد بن إسماعيل بن خلف بن خلقون الإشبيلي المتوفى سنة ٦٣٦ في «أسماء شيوخ مالك بن أنس» (ص ٦٥ ط مكتبة الثقافة الدينية ، بور سعيد ، الظاهر) قال :

جعفر بن محمد بن علي بن أبي طالب ، أبو عبد الله القرشي الهاشمي المدني ، المعروف بجعفر الصادق. وأمه أم فروة بنت القاسم بن محمد بن أبي بكر الصديق ، وأمها أسماء بنت عبد الرحمن بن أبي بكر الصديق. روى عن أبيه أبي جعفر محمد بن علي بن حسين بن علي بن أبي طالب الهاشمي.

إلى أن قال :

روى عنه يحيى بن سعيد بن قيس الأنصاري وابن جريج وشعبة بن الحجاج وسفيان الثوري وسفيان بن عيينة وحاتم بن إسماعيل وسليمان بن بلال وحفص بن غياث وعبد الوهاب بن عبد المجيد الثقفي ويحيى بن سعيد القطان وغيرهم. وكان من سكان المدينة ، فلما خرج محمد بن عبد الله بن حسن بالمدينة ضرب جعفر بن محمد إلى ماله بالفزع ، فلم يزل متيكا مقيما مسجينا عما كانوا فيه حتى قتل محمد ، فلما قتل وأظبأ الناس وأمنوا ورجع إلى المدينة ، فلم يزل بها حتى توفي سنة سبع أو ثمان وأربعين ومائة في خلافة أبي جعفر ، وهو يومئذ ابن إحدى وسبعين سنة ، وكان فاضلا ثقة ورعا.

ومنهم الحافظ أبو العلي محمد بن عبد الرحمن بن عبد الرحيم المباركفوري الهندي المتوفى سنة ١٣٥٣ في «تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي» (ج ١ ص ٤٣٥ ط دار الفكر في بيروت) قال :

٣١١

ومنهم جعفر بن محمد بن علي بن الشهيد الحسين بن علي بن أبي طالب ، الإمام أبو عبد الله العلوي المدني الصادق ، أحد السادة الأعلام ، وابن بنت القاسم بن محمد وابن أمه هي أسماء بنت عبد الرحمن بن أبي بكر ، فلذلك كان يقول ولدني أبو بكر الصديق مرتين. حدث عن جده القاسم وعن أبيه أبي جعفر الباقر وعبيد الله بن أبي رافع وعروة بن الزبير وعطاء ونافع وعدة ، وعنه مالك والسفيانان وحاتم بن إسماعيل ويحيى القطان وأبو عاصم النبيل وخلق كثير.

قال أبو حاتم : ثقة لا يسأل عن مثله. وعن صالح بن أبي الأسود : سمعت جعفر بن محمد يقول : سلوني قبل أن تفقدوني ، فإنه لا يحدثكم أحد بعدي بمثل حديثي. وقال هياج بن بسطام : كان جعفر الصادق يطعم حتى لا يبقي لعياله شيء.

وقال أيضا في ج ٣ ص ٦٠٧ بعد ذكر اسمه الشريف وسرد نسبه المنيف :

صدوق فقيه إمام من السادسة ، مات سنة ثمان وأربعين ومائة.

ومنهم الفاضل المعاصر المستشار عبد الحليم الجندي في «الإمام جعفر الصادق» (ص ٤٧ ط المجلس الأعلى للشئون الإسلامية ، القاهرة) قال :

ولد الإمام الصادق في السابع عشر من ربيع الأول سنة ٨٢ على قول ، أو غرة رجب ، وفي أقوال أخرى أنه ولد سنة ٨٠ أو سنة ٨٣ ، وتتابع بعده أبناء الباقر ، ولهذا يكنى الباقر أبا جعفر ، أما أخوه الشقيق فعبد الله.

وقال في ص ٣٧٠ :

صعدت روح الإمام إلى الرفيق الأعلى في شوال ١٤٨ لتترك أبا جعفر في الفزع الأكبر. فلقد غابت عن الدنيا أسباب سلام يثق بها ولاح في السماء نجم جديد بإمام جديد ليس له به عهد.

٣١٢

ومنهم الحافظ المؤرخ شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي المتوفى سنة ٧٤٨ في «تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام» حوادث السنة ١٤١ ـ ١٦٠ (ص ٨٨ ط بيروت سنة ١٤٠٧) قال :

جعفر الصادق ، وهو ابن أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب الإمام العلم أبو عبد الله الهاشمي العلوي الحسيني المدني ، وهو سبط القاسم بن محمد ، فإن أمه هي أم فروة ابنة القاسم ، وأمها أسماء بنت عبد الرحمن بن أبي بكر ، ولهذا كان جعفر يقول : ولدني الصديق مرتين.

يقال : مولده في سنة ثمانين. والظاهر أنه رأى سهل بن سعد وغيره من الصحابة.

يروي عن جده القاسم بن محمد ، ولم أر له عن جده زين العابدين شيئا ، وقد أدركه وهو مراهق ـ روى عن أبيه.

إلى أن قال :

حدث عنه أبو حنيفة وابن جريج وشعبة والسفيانان وسليمان بن بلال والدراوردي وابن أبي حازم وابن إسحاق ومالك ووهيب وحاتم بن إسماعيل ويحيى القطان وخلق كثير ، آخرهم وفاة أبو عاصم النبيل.

ومن جلة من روى عنه ولده موسى الكاظم ، وقد حدث عنه من التابعين يحيى بن سعيد الأنصاري ويزيد بن الهاد.

وثّقه يحيى بن معين والشافعي وجماعة.

إلى أن قال في ص ٩٣ :

توفي رضوان الله عليه في سنة ثمان وأربعين ومائة ، وله ثمان وستون سنة.

٣١٣

ومنهم الفاضل المعاصر خير الدين الزركلي في «الأعلام» (ج ٢ ص ١٢١ الطبعة الثالثة) قال :

جعفر بن محمد الباقر بن علي زين العابدين بن الحسين السبط الهاشمي القرشي ، أبو عبد الله الملقب بالصادق ، سادس الأئمة الإثني عشر عند الإمامية. كان من أجلاء التابعين ، وله منزلة رفيعة في العلم.

أخذ عنه جماعة : منهم الإمامان أبو حنيفة ومالك ، ولقب بالصادق لأنه لم يعرف عنه الكذب قط. له أخبار مع الخلفاء من بني العباس ، وكان جريئا عليهم صداعا بالحق. له «رسائل» مجموعة في كتاب ورد ذكرها في «كشف الظنون» : يقال : إن جابر ابن حيان قام بجمعها.

مولده (٨٠) ووفاته (١٤٨) بالمدينة.

ومنهم الفاضل المعاصر الشريف علي بن الدكتور محمد عبد الله فكري الحسيني القاهري المولود بها سنة ١٢٩٦ والمتوفى بها أيضا ١٣٧٢ في «أحسن القصص» (ج ٤ ص ٢٧٨ ط دار الكتب العلمية في بيروت) قال :

نسبه : سيدنا جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي زين العابدين بن الحسين بن علي بن أبي طالب رضي‌الله‌عنهم ، وأمه أم فروة بنت القاسم بن محمد بن أبي بكر الصديق.

مولده : ولد بالمدينة سنة ثمانين من الهجرة وقيل : سنة ثلاث وثمانين. قال بعضهم : الأول أصح.

وقال في ص ٢٨٤ :

توفي جعفر الصادق رضي‌الله‌عنه ابن محمد سنة ثمان وأربعين ومائة في شوال ، وله من العمر ثمان وستون سنة ، ويقال : إنه مات بالسم في أيام المنصور ، ودفن

٣١٤

بالبقيع في القبر الذي دفن فيه أبوه وجده وعم جده ، فيا له من قبر شريف ما أكرمه وما أشرفه.

ومنهم الحافظ جمال الدين أبو الفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد بن علي بن عبيد الله القرشي التميمي البكري البغدادي المتوفى سنة ٥٩٧ في «عجائب علوم القرآن» (ص ٥٥ ط الزهراء للإعلام العربي سنة ١٤٠٧) قال :

جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب الهاشمي ، أبو عبد الله المعروف بالصادق ، صدوق فقيه إمام ، مات سنة ١٤٨ ه‍ (أنظر التقريب).

ومنهم الفاضل الأمير أحمد حسين بهادر خان الحنفي البريانوي الهندي في كتابه «تاريخ الأحمدي» (ص ٣٢٧ ط بيروت سنة ١٤٠٨) قال :

خلف الباقر [محمد بن علي] ستة أولاد ، أفضلهم وأكملهم جعفر الصادق ، ثم كان خليفته ووصيه ، وفي «وفيات الأعيان» لابن خلكان قال : كان من سادات أهل البيت ، ولقب بالصادق لصدقه في مقاله ، وفضله أشهر من أن يذكر.

وقال في ص ٣٣٥ :

ثم دخلت سنة ثمان وأربعين ومائة ، وفيها توفي جعفر الصادق بن محمد الباقر بن زين العابدين علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب رضي‌الله‌عنهم.

وفي الصواعق قال : توفي سنة ثمان وأربعين ومائة مسموما.

قال في تاريخ الخميس : وله خمسة أولاد محمد وإسماعيل وعبد الله وموسى الكاظم.

ومنهم الفاضل أبو الفوز محمد بن أمين في «سبائك الذهب» (ص ٣٢٩ ط بيروت) قال :

٣١٥

جعفر الصادق : كان من بين إخوته خليفة أبيه ووصيه. نقل عنه من العلوم ما لم ينقل عن غيره ، وكان إماما في الحديث.

ولد رضي‌الله‌عنه بالمدينة سنة ثمانين من الهجرة ، وأمه أم فروة بنت القاسم بن محمد بن أبي بكر الصديق رضي‌الله‌عنهم ، وكان معتدل القامة ، آدم اللون ، نقش خاتمه : ما شاء الله لا قوة إلا بالله وأستغفر الله.

توفي سنة مائة وثمانية وأربعين وله من العمر ثمانية وستون سنة ، وقيل : إنه مات مسموما في زمن المنصور ، ودفن بالبقيع في قبة العباس رضي‌الله‌عنهم أجمعين.

ومنهم الدكتور عبد السلام الترمانيني في «أحداث التاريخ الإسلامي بترتيب السنين» (ج ٢ ص ٩١٦ ط الكويت) قال :

هو جعفر بن محمد الباقر بن علي زين العابدين بن الحسين بن علي بن أبي طالب ، أبو عبد الله ، الملقب بالصادق لصدقه في القول. أمه أم فروة أسماء بنت القاسم بن محمد بن أبي بكر الصديق. عند الشيعة الإثني عشرية والشيعة الإسماعيلية هو آخر إمام اعترفت به الشيعتان ، ثم اختلفتا ، فادعت الإثنا عشرية أن الإمامة انتقلت منه إلى ابنه موسى الكاظم ، وادعت الإسماعيلية أن الإمامة انتقلت منه إلى ابنه إسماعيل. كان من أجلاء التابعين ، وله منزلة رفيعة في العلم. روى عنه مالك وأبو حنيفة وواصل بن عطاء وكثيرون من العلماء. يدور عليه وعلى أبيه محمد الباقر فقه الشيعة. لم يشترك في الفتن التي قام بها بعض أفراد الأسرة العلوية من أبناء الحسن والحسين ، وظل محايدا لذلك عاش بسلام وتفرغ للعلم فكان فقيها مثاليا ، ويعتبره الشيعة الإثنا عشرية صاحب مذهبهم لذلك دعوا بالجعفرية. كان من أقواله : إياكم والخصومة في الدين ، فإنها تشغل القلوب وتورث النفاق. ولد ومات في المدينة ودفن بالبقيع وكان عمره ٦٨ سنة.

٣١٦

ومنهم العلامة الشيخ عبد القادر بن عمر البغدادي في «حاشية شرح بانت سعاد» لابن هشام صاحب المغني (ج ٢ ص ٢٧٥ ط دار صادر) قال :

هو جعفر الصادق بن محمد الباقر بن زين العابدين علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب رضي‌الله‌عنهم. قال ابن خلكان : هو أحد الأئمة الإثني عشر على مذهب الإمامية. كان من سادات أهل البيت ، ولقّب الصادق لصدقه في مقالته ، وفضله أشهر من أن يذكر. كانت ولادته سنة ثمانين ، وقيل : بل ولد يوم الثلاثاء قبل طلوع الفجر ثامن شهر رمضان سنة ثلاث وثمانين ، وتوفي في شوال سنة ثمان وأربعين ومائة [بالمدينة] ودفن بالبقيع.

ومنهم الفاضل المعاصر باقر أمين الورد ـ المحامي عضو اتحاد المؤرخين العرب في معجم العلماء العرب» (ج ١ ص ٩٤ ط عالم الكتب ومكتبة النهضة العربية ، بيروت) قال :

الإمام جعفر بن محمد الباقر بن علي زين العابدين بن الحسين السبط (ع) الهاشمي القرشي. أبو عبد الله الملقب بالصادق ، سادس الأئمة عند الإمامية الإثني عشرية. كان من أجلاء التابعين وله منزلة رفيعة في العلم ، فقد كان عالما حكيما زاهدا متبحرا في علوم الدين ، ومما عرف من مبادئه : أن الأصل في الأشياء الإباحة حتى يرد فيها نهي. أخذ عنه جماعة ، منهم الإمامان أبو حنيفة ومالك ، ولقب بالصادق لأنه لم يعرف عنه الكذب قط. له أخبار مع الخلفاء من بني العباس ، وكان جريئا عليهم صداعا بالحق. له رسائل في صناعة الكيمياء. وكان تلميذه أبو موسى جابر بن حيان الصوفي الطرطوسي قد ألف كتابا يشتمل على ألف ورقة تتضمن رسائل الإمام جعفر الصادق ، وهي خمسمائة رسالة. ورد ذكرها في كتاب «كشف الظنون». ولد الإمام جعفر الصادق في المدينة وتوفي ودفن فيها.

٣١٧

مستدرك

كنيته ولقبه عليه‌السلام

روى جماعة من أعلام العامة ذلك في كتبهم :

فمنهم الفاضل المعاصر الشريف علي بن الدكتور محمد عبد الله فكري الحسيني القاهري المولود بها سنة ١٢٩٦ والمتوفى بها أيضا ١٣٧٢ في «أحسن القصص» (ج ٤ ص ٢٧٨ ط دار الكتب العلمية في بيروت) قال :

كنيته : أبو عبد الله ، وقيل : أبو إسماعيل.

ألقابه : أما ألقابه ثلاثة : الصادق والفاضل والطاهر ، وأشهرها الصادق.

ومنهم الفاضل الأمير أحمد حسين بهادر خان الحنفي البريانوي الهندي في كتابه «تاريخ الأحمدي» (ص ٣٢٧ ط بيروت سنة ١٤٠٨) قال نقلا عن ابن خلكان :

ولقب بالصادق لصدقه في مقاله.

٣١٨

نقش خاتمه عليه‌السلام

رواه جماعة من الأعلام في كتبهم :

فمنهم الشريف علي فكري الحسيني القاهري في «أحسن القصص» (ج ٤ ص ٢٧٨ ط بيروت) قال :

ونقش خاتمه (ما شاء الله ، لا قوة إلا بالله ، أستغفر الله).

٣١٩

علمه عليه‌السلام

قال العلامة أبو أحمد عبد الله بن عدي الجرجاني الشافعي في «الكامل» (ج ٢ ص ٥٣٩ ط دار الفكر ، بيروت) قال :

ثنا علي بن الحسن بن خلف بن قديد المصري ، ثنا عبيد الله بن يزيد بن العوام قال : سمعت إسحاق بن مطهر ، يقول : سمعت الحميدي يقول : سمعت سفيان الثوري يقول :سمعت جابر الجعفي يقول : انتقل العلم الذي كان في النبي صلى‌الله‌عليه‌وسلم إلى علي ، ثم انتقل من علي إلى الحسين بن علي ، ثم لم يزل حتى بلغ جعفر بن محمد ، قال : وقد رأيت جعفر بن محمد.

أخذ جماعة من أئمة العلم عنه عليه‌السلام

ذكر جماعة من أعلام العامة ذلك في كتبهم :

فمنهم الفاضل المعاصر الشريف علي بن الدكتور محمد عبد الله فكري الحسيني القاهري المولود بها سنة ١٢٩٦ والمتوفى بها أيضا ١٣٧٢ في «أحسن القصص» (ج ٤ ص ٢٧٨ ط دار الكتب العلمية في بيروت) قال :

علمه : كان عالما ثقة ، روى عنه جماعة من أعيان الأئمة وأعلامهم ، كيحيى بن سعيد ، وابن جريج ، ومالك بن أنس ، والثوري ، وابن عيينة ، وأبي حنيفة ، وغيرهم.

٣٢٠